بنده ام، مسکنت سرای من است
خاکم، افتادگی عصای من است
سر ز تیغ جفا نمی تابم
هر چه خواهد کند، خدای من است
صافیِ می فروش دیر مغان
به ز سجّادهٔ ریای من است
ناتوان ناله ای که می شنوی
در نی استخوان نوای من ست
مزرعم دانهٔ ندامت داد
کف افسوس، آسیای من است
شهری عشقم و غریب جهان
ملک کونین، روستای من است
ای مغان آتش مرا بخرید
کف خاکستری بهای من است
بلبل مست گلشن معنی
طبع بیگانه آشنای من است
نمک سینهٔ جگرریشان
به زبان غزلسرای من است
استخوانی که در تن معنیست
سیر مغز، از نواله های من است
بر ضمیرفلک، صفیرم ریخت
در صماخ فلک صدای من است
بی خبر نیستم،که قاصد شوق
هدهد وادی سبای من است
جرس کاروان بی خبری
دلخراشیدهٔ نوای من است
شکن آموز زلف سروقدان
شکن قامت دوتای من است
زبب گوش وکنار شاهد عشق
گهر کلک نکته زای من است
صاف صدق و زلال مهر و وفا
درد میخانهٔ صفای من است
ز آسمان برترم به یک قامت
بر سر روزگار، پای من است
زال دنیا اگر به کامم نیست
گنه از نفس پارسای من است
سرو دیهیم کشورآرایان
پشت پا خوردهٔ گدای من است
برد افلاک اگر به هم دوزند
کوته از قد کبریای من است
صبح گردن فراز در میدان
سایه پرورده لوای من است
حرکات ممثل و مایل
خارج از خط استوای من است
همّت من اگر گشاید روی
نقد کونین، رونمای من ست
در سلوک، آسمان سهیمم نیست
انتهای وی ابتدای من است
عرصهٔ دهر را پیاده نیم
اشهب عمر، بادپای من است
یک پر کاه در بساطم نیست
جذبه کی کار کهربای من است؟
نیست نقصان حزین مرا از مرگ
عشق سرمایهٔ بقای من است
برنتابد خرابی آثارم
قصر خلد سخن بنای من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر نشاندهندهی احساس عمیق عشق و مسکنت اوست. شاعر زندگی خود را به گونهای توصیف میکند که ریشه در خاک و افتادگی دارد و به خداوند به عنوان حامی و سرپرست خود اشاره میکند. او از درد و رنجهای خویش مینالد و عشق را به عنوان اصلیترین سرمایۀ وجودش میداند. همچنین، او به جستجوی حقیقت میپردازد و نشان میدهد که حتی در غم و اندوه، امید و وفا در دلش زنده است. احساس تعلق به جهان و عواطف انسانی از مضامین مهم این شعر است که در آن عشق و مفهوم هستی به زیبایی گنجانده شده است.
هوش مصنوعی: من بندگی میکنم، و زندگیام در خاک و فروتنی است. افتادگی و تواضع جزء اصلی وجود من است.
هوش مصنوعی: من از زخمها و ظلم نمیتوانم سر برکنم، هر چه بخواهد انجام دهد، او خدای من است.
هوش مصنوعی: شراب صاف و خالص فروشنده باده در میخانه از عبادت و ریاکاری من بیشتر ارزش دارد.
هوش مصنوعی: صدای نالهای که میشنوی، از نی است و نشاندهندهی درد و احوال من است.
هوش مصنوعی: در مزرعهام، دانههای ندامت را به زمین میکاپم و از آن غم و افسوس دارم، این درد و حسرت برای من مانند آسیاب میماند.
هوش مصنوعی: عشق من به شهری خاص تعلق دارد و در عین حال، در این دنیا که پهناور است، احساس غربت میکنم. اما در این میان، روستای من جایی است که آرامش و عاطفهام را پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: ای جمعیت شرابخواران، آتش حسرت من را بپذیرید، زیرا تنها سرمایه من خاکستری است که از وجودم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: بلبل شاداب و سرمست در باغ، نماد و نماینده ویژگیهای من است که با طبیعت غریب و unfamiliar همراه است.
هوش مصنوعی: نمک سینهٔ کسانی که دلی پرسوز دارند، به زبان شاعری من جاری است.
هوش مصنوعی: استخوانی که در بدن وجود دارد، نشاندهندهی وجود مغز است و این مغز از خوراکهایی که من خوردهام تأثیر میگیرد.
هوش مصنوعی: صدای من در فراز آسمان و در عمق فضا طنینانداز است و همچون صدای فرشتهها در گوش فلک پیچیده است.
هوش مصنوعی: من از این موضوع بیخبر نیستم که پیامآور شوق و عشق من، هدهدی است که به وادی سبا میآید.
هوش مصنوعی: صدای زنگ کاروان، نشانی از غم و ناامیدی من است که از دل بیخبرم برخاسته.
هوش مصنوعی: زلفهای زیبا و پرپیچ و خم دختران قدبلند مرا به یاد قامت دوشیزهام میاندازد که خود را میشکند و در آن پیچیدگیها ظرافت و خوشسلیقگی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: به کنارهی عشق گوش بده، زیرا تمامی زیباییها و نکات ظریف از دل من به وجود میآید.
هوش مصنوعی: راست و روشنایی و محبت و وفا، درد و شوقی است که در دل من به خاطر میخانه و صفای آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از آسمان بالاتر هستم و به قد خود بر فراز زمان ایستادهام، و این پای من است که به زمین متصل است.
هوش مصنوعی: اگر دنیا آنطور که میخواهم نیست، تقصیر خود من است که همیشه در تلاش برای دیانت و پارسایی هستم.
هوش مصنوعی: درخت سرو، که نماد زیبایی و شگفتگی است، بر گردن من تاجی میگذارد. این درخت زیبای پر افتخار، در واقع نمایانگر پستی و بلندیهای زندگی من میباشد.
هوش مصنوعی: اگر آسمانها و ستارهها هم به هم متصل شوند، اما بزرگی و عظمت من را نتوانند کاهش دهند.
هوش مصنوعی: صبح در میدان، با بلندای خود، سایهای از پرچم من را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: حرکات بازیگر و تمایل او به سمت خارج از مسیر اصلی من است.
هوش مصنوعی: اگر تلاش و ارادهام به ثمر بنشیند و دنیای واقعی برابر من گشوده شود، نمایانگر حقیقت وجود من خواهد بود.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، آسمان و فضاهای بزرگ به من تعلق ندارند؛ به این معنا که نقطه پایان من همان جایی است که آغاز توست.
هوش مصنوعی: در زندگی، زمان و فرصتها همچون یک میدان وسیع هستند که من در آن قدم میزنم، و سرعتِ حرکت من به مانند بالهایی است که میتوانند مرا در این مسیر پیش ببرند.
هوش مصنوعی: در زندگیام حتی یک پر کاه هم نیست، چون فقط جاذبه و کشش قدرت جذب من مهم است.
هوش مصنوعی: من از مرگ عشق چیزی کم ندارم، زیرا عشق برای من سرمایهای است که باعث بقا و استمرار زندگیام میشود.
هوش مصنوعی: خسارتی که به آثارم وارد میشود را نمیپسندم، زیرا کلامم مانند بنایی است که بهشت را میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد پرگار چرخ مرکز بست
شبه مرجان شد و بلور جمست
آمد آن رگزن مسیحپرست
شست الماسگون گرفته به دست
کرسی افکند و برنشست بر او
بازوی خواجه عمید ببست
شست چون دید گفت عز و علا
[...]
ستد و داد جز به پیشادست
داوری باشد و زیان و شکست
تا مرا بود بر ولایت دست
بودم ایزد پرست و شاه پرست
امر شه را و حکم الله را
نبدادم به هیچ وقت از دست
دل به غزو و به شغل داشتمی
[...]
آمد آن حور و دست من بربست
زده استادوار نیش به دست
زنخ او به دست بگرفتم
چون رگ دست من ز نیش بخست
گفت هشیار باش و آهسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.