شمارهٔ ۱۵
فخر زمان میرزا صادق نیکو سرشت
معدن عز و شرف، منبع جود و سخا
آن که رسد روز و شب از کف فیاض او
جود به هر بینصیب، فیض به هر بینوا
منتظر فیض حق بود شب و روز و گشت
عاقبت از لطف حق، کام دل او روا
از افق او دمید کوکب رخشندهای
کرده مه و مهر از آن، کسب فروغ و ضیا
از صدفش شد پدید در گران قیمتی
هم ز صفا بینظیر، هم ز شرف بیبها
از چمنش برکشید سرو سهی قامتی
تازه و تر چون خضر، بر لب آب بقا
در چمن او شکفت تازه گلی مشکبوی
نکهت او دلفریب، طلعت او جان فزا
آمد از او در وجود کودک فرخندهای
سرو قد و گلعذار، مهر رخ و مه لقا
سرو ز قدش خجل گل ز رخش منفعل
غیرت گل رشک سرو، در شرف و در صفا
هر طرف از بوی اوست مشکفشان روز و شب
جیب نسیم سحر، دامن باد صبا
نام نکو خواستند بهر وی و عاقبت
کرد محمدرضا، نامزد او قضا
چون به سعادت گذاشت پا به جهان و گرفت
مهر رخش همچو جان، بر رخ احباب جا
هاتف عشرت نصیب از پی تاریخ او
کرد رقم کامیاب باد محمدرضا
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...