به یک نظاره چون داخل شدی در بزم میخواران
گرفتی جان ز مستان و ربودی دل ز هشیاران
چه حاصل از وفاداری من کان بیوفا دارد
وفا با بیوفایان، بیوفائی با وفاداران
تویی کافشاند و ریزد به کشت دوست و دشمن
سموم قهر تو اخگر سحاب لطف تو باران
به جان و دل تو را هر سو خریداری بود چون من
به سیم و زر اگر بوده است یوسف را خریداران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران
دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران
نصیحتگوی را از من بگو ای خواجه دم درکش
چو سیل از سر گذشت آن را چه میترسانی از باران
گر آن ساقی که مستان راست هشیاران بدیدندی
[...]
دلا،خوش کرده ای منزل به کوی وصل دلداران
دگر با یادم آوردی قدیمی صحبت یاران
ز خاکت بوی عهد یار مییابد دماغ من
زهی!بوی وفاداری، زهی!خاک وفاداران
خوشا آن فرصت و آن عیش و آن ایام و آن دولت
[...]
نگارا عزم آن دارم که گر بر رغم اغیاران
ز راه لطف و دلجوئی در آئی از در یاران
کنم دنیا و دین هر دو فدای خاک پای تو
چه وزن آرد کله جائی که سر بخشند عیاران
گر از خاک سر کویت برد باد صبا گردی
[...]
چو چشم خفته بگشودی ببستی خواب بیداران
چو تاب طرّه بنمودی ببردی آب طرّاران
ترا بر اشک چون باران من گر خنده می آید
عجب نبود که در بستان بخندد غنچه از باران
چو فریاد گرفتاران بگوشت می رسد هر شب
[...]
دل من زنده میگردد به بوی وصل دلداران
دماغم تازه میدارد نسیم وعده یاران
الا ای صبح مشتاقان بگو خورشید خوبان را
که تا کی ذره سان گردند در کویت هواداران
شبی احوال بیماران بپرس از شمع مومن دل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.