گنجور

حاشیه‌گذاری‌های احسان

احسان

ظاهراً «صفر کن» به معنای «خالی کن» یا «تهی کن» است و شاعر در ادامه‌ی ابیاتی که همه‌شان از خداوند می‌خواهند که ظواهر خلقت از قبیل آسمان و زمین و زمان را کنار بزند و خودش را بی‌واسطه نشان دهد، در اینجا نیز می‌خواهد که این برج، هم به معنای نجومی آن و هم کنایه‌ای از کل جهان، را از طوق هلال رها کند. طوق هلال نیز، هم اشاره‌ای به شکل هلالی ماه در تناسب با برج فلکی است و هم کنایه‌ای به «قید» و وابستگی است. معنای مصرع دوم هم که واضح است. یعنی در نهایت معنای بیت ظاهراً این است که «این جهان را از قید و بند این ظواهر آزاد کن و ماهیت واقعی خودت را نشان بده.»


احسان در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:

«خبر بلبل این باغ بپرسید که من، ناله ای می شنوم کز قفسی می آید»

 

به نظر می رسد همان «بپرسید» درست است. گوینده نگران است از آن رو که ناله ای را از قفسی شنیده، بنابر این از اطرافیان می خواهد که جویای احوال بلبل این باغ باشند مبادا که هم او باشد که در قفس افتاده است.

 

احسان در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:

«ز دنیا و ز عقبی و ز خود فرد بمانید.»

ظاهراً «فرد بمانید» در اینجا به معنای «جدا شوید» است. یعنی همانگونه که تمام هستی و خود ما از یک جرعه از شراب خداوندی به وجود آمده ایم، جرعه دوم این شراب می تواند ما را از تمام هستی و حتی از خودمان هم جدا کند.

 

احسان در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

«ای بس شه پیل افکن کافکند به شه پیلی، شطرنجیِ تقدیرش در ماتگه حرمان»

«شه پیل» را اگر در اینجا به معنای شطرنجی آن معنی کنیم مفهوم بیت درست درنمی آید. این اصطلاح در شطرنج، چه آن را «رخی که در قلعه باشد» بدانیم و چه حمله به شاه  که، بعد از رفع کیش، فیل گرفته می شود (مثل «شاهرخ» که اصطلاحی برای حمله همزمان اسب به شاه و رخ و در نتیجه گرفته شدن رخ بود) به مات منجر نمی شود و طبیعتاً افکندن شاه در «ماتگه حرمان»  توسط آن، در مصرع دوم، تناسبی با موضوع نخواهد داشت.

به نظر می رسد، با این که این سه بیت  مملو از کاربردهای بسیار زیبایی از اصطلاحات شطرنج است، ولی مصرع اول این بیت را باید غیر شطرنجی و مصرع دوم را شطرنجی معنی کرد و «شه پیل» را به همان معنی شاه فیلان یا فیل بزرگ در نظر گرفت. در این حالت هیچ اشکال و ابهامی در معنای بیت به وجود نمی آید و می توان آن را چنین معنی کرد:

ای بسا شاهان پیل افکن ( قدرتمند- پهلوان) که شطرنج باز تقدیر آنان را با فیلی بزرگتر (قدرت بیشتر- پهلوان قوی تر) به ماتگه حرمان کشاند.

 

احسان در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:

قافیه و «مغلطه» را گو همه سیلاب ببر

به نسخه های دیگر دسترسی ندارم ولی من این مصرع را «قافیه و تفعله را گو همه سیلاب ببر» شنیده بودم و با توجه به این که این بیت در باره ی شعر گفتن است به نظر می رسد واژه ی «تفعله» که اصطلاحی در باره ی وزن شعر است در کنار «قافیه» مناسبت بیشتری دارد تا «مغلطه»

 

احسان در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:

احتمالاً در بیت 13 بتوان ترکیب «تیرمکان» را یک کلمه محسوب کرد. اگر این طور باشد می توان گفت تکرار قافیه اتفاق نیافتاده است هر چند مولوی با  وجود تمام قدرت شاعری خود بعضی وقتها هم بعضی اصول را رعایت نمی کند. جالب است که با چنین طبع روانی شاکی هم است که قواعد شعر گفتن دست و پایش را بسته است.

قافیه و تفعله را گو همه سیلاب ببر                                   پوست بود پوست بود در خور مغز شعرا

رستم از این بیت و غزل ای شه دیوان ازل                          مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا

 

احسان در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۵ - طعن زدن بیگانه در شیخ و جواب گفتن مرید شیخ او را:

جان نباشد جز خبر در آزمون

شاید بتوان «آزمون» را در این جا همان آزمودن به معنای سنجیدن و وارسی کردن در نظر گرفت. یعنی معنای مصرع این باشد که «اگر بررسی کنیم روح چیزی غیر از آگاهی نیست.»

 

احسان در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۸ - خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان:

«گفت از آنک خورده ام گفت این خفیست»

این «گفت» دوم باید چیز دیگری باشد چون نظم پرسش و پاسخ را بین محتسب و مست که به طور متناوب، یکی این و یکی آن، انجام می شود، به هم می زند.

 

احسان در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان:

ظاهراً «صفر کن» به معنای «خالی کن» یا «تهی کن» است و شاعر در ادامه ی ابیاتی که در همه شان از خدا می خواهد که ظواهر خلقت از قبیل آسمان و زمین و زمان را کنار بزند و خودش را بی واسطه نشان دهد، در اینجا نیز می خواهد که خداوند این برج، هم به معنای نجومی و فلکی آن و هم کنایه ای از کل جهان، را از طوق هلال رها کند. «طوق هلال» نیز هم اشاره ای به شکل هلالی ماه در تناسب با برج فلکی دارد و هم کنایه ای به «قید» و وابستگی است. معنای مصرع دوم هم که واضح است. یعنی در نهایت معنی بیت ظاهراً این است که: این جهان را از قید و بند این ظواهر خیالی آزاد کن و واقعیت را نشان بده. 

 

sunny dark_mode