گنجور

حاشیه‌گذاری‌های یگانه یگانی

یگانه یگانی


یگانه یگانی در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۹ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

در خوانش‌ها، خوانش اول که بیت پنجم را اصلاََ نخوانده است. خوانش دوم لمعُ البرقِ را می‌خواند لمعَ البرقُ.... دیگر رغبت نکردم بقیه را گوش کنم 

یگانه یگانی در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۵ در پاسخ به روفیا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:

شما معنی رو بچسب، داره میگه حواست باشه چی می‌خوری چی میگی چی می‌شنوی چی می‌بینی... 

یگانه یگانی در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۱ در پاسخ به دکتر ترابی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:

تا جایی که من خبر دارم جوری که خود حکیم تلفظ می‌کرده و در اون زمان می‌گفتند، ‌‌" وَ " نبوده و ‌‌"وُ" بوده، حتی اول بیت هم وُ می‌خوندند، امروزه میگن وَ. تقریباً هیچ جای شاهنامه وَ خوندن قشنگ در نمیاد و این تلفظ عربیه. در گفتار محاوره مردم هم خیلی کم میگن وَ، مگه اینکه بخوان قلمبه سلمبه حرف بزنن

یگانه یگانی در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۰۵ در پاسخ به ثریا موسوی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:

دزدیده یعنی یواشکی

یگانه یگانی در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۰، ساعت ۰۵:۳۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:

در کتابی که من دارم روش نوشته به تصحیح سعید نفیسی این شکلی اومده : شماره ۱۳۲

دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت

دل چو واقف شد به تک رفت و دل از جان برگرفت

 

جان چو شد نزدیک جانان دید دل را پیش او

غصه‌ها کردش ز پشت دست دندان برگرفت

 

ناگهان بادی برآمد مشکبار از پیش و پس

برقع صورت ز پیش روی جانان برگرفت

 

جان ز خود فانی شد و دل در عدم معدوم شد

عقل حیلت‌گر به کلی دست ازیشان برگرفت

 

بی نشان جانی کدامین جان که آنچه داشت آن

گاه پیش او نهاد و گاه پنهان برگرفت

 

فرخا اقبال باری که در این دریای ژرف

ترک جان گفت و سر آن نفس حیوان برگرفت

 

شکر ایزد که در این بد که او چو من گنج خراب

بی غم و رنجی دل عطار آسان برگرفت

 

 

در نسخه ای که در این سایت است، بیت اول را من که نتوانستم بخوانم، در نسخه کتاب بیت آخر بی‌معنی و نادرست به نظر می‌رسد. به هر حال این همه فرق در یک شعر، احتمالاً چایی ریخته بوده روی دستخط شیخ فرید الدین

یگانه یگانی در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

در خوانش شعر فارسی درست است که حرف ربط را وُ بخوانیم، نه وَ

مثلاً در فایل صوتی اول می‌گوید تو پرده پیش گرفتی وَ ز اشتیاق جمالت. درست است بگوییم تو پرده پیش گرفتی وُ (اُ) ز اشتیاق جمالت. در تلفظ صحیح خوانش اشعار فردوسی، واو اول بیت را هم اُ می‌خوانند، حتی اگه شده یک کرسی ی زیر آن بگذاریم. مثلاً این مصراع سعدی مرا به هیچ بدادی یُ من هنوز بر آنم... 

یگانه یگانی در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۳:

درود. گفته می‌شود از دل به دل راهی است، عرفا می‌گویند این به معنای واقعی کلمه است یعنی از دل روزنی به دل دیگری است که می‌شود با آن ارتباط برقرار کرد و می‌گویند دانش کوانتوم که امروز بر سر زبان‌هاست این را به صورت آزمایش پذیر در آورده است و به زودی بر همه ارائه خواهد شد و به  قول خودمانی دانشمندان از عرفا جلو می‌زنند و خیلی چیزهایی که قبلاََ به نظر افسانه و جادو جنبل می‌آمد به زودی وارد حیطه علم و تکنولوژی می‌شود. در این شعر مولانا می‌گوید از راه این روزن فهمیدم که دیگری حرف بدی در دلش به من زد اما ما چون با خود شناسی و شناخت شیاطین به این قدرت رسیده ایم پس به آن دیگری خرده نمی‌گیرم و می‌گویم تقصیر خودم بوده است. این اخلاق را عرفا دارند که می‌گویند من و تو یک آدمیم در دو زاویه دید بنابراین نباید با هم جدل کنیم که این فکرها از آن ما آدمها نیست و شیاطین آن را به ما القا می‌کنند و ما در مقابل هم فرق چندانی نداریم من نه از تو بیشترم و نه کمتر منتها من می‌گویم عنب تو می‌گویی انگور پس راه عشق را در پیش می‌گیرند و حتی به دشمن خودشان با نگاه نصیحت و آموزش تندی می‌کنند 

یگانه یگانی در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۱۵ در پاسخ به hamo دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:

اگر به چشم عرفانی به شعر نگاه کنیم میتونه منظورش نوع بشر و آدمیزاد باشه، میگه به من آدمیزاد به چشم حقارت نگاه نکن هر کسی یه جوریه، این شریعت بازی و مذهب و دار و دسته و آیین و مسلک رو به رخ من آدمیزاد نکش