به رستم چنین گفت فرخنده زال
که برگیر کوپال و بفراز یال
برو تازیان تا به البرز کوه
گزین کن یکی لشکر همگروه
ابر کیقباد آفرین کن یکی
مکن پیش او بر درنگ اندکی
به دو هفته باید که ایدر بوی
گه و بیگه از تاختن نغنوی
بگویی که لشکر ترا خواستند
همی تخت شاهی بیاراستند
که در خورد تاج کیان جز تو کس
نبینیم شاها تو فریادرس
تهمتن زمین را به مژگان برفت
کمر برمیان بست و چون باد تفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن زال، پدر رستم، به فرزندش رستم میگوید که باید آماده شود و برود تا یک لشکر از تازیان را برای نبرد در کوه البرز جمعآوری کند. او دستور میدهد که در این کار هیچ درنگی نکند و هر چه زودتر اقدام کند، زیرا لشکر در انتظار اوست و تاج و تخت شاهی برای او مهیا شده است. رستم، با ارادهای قوی و سریع، آماده حرکت میشود و آماده است تا به میدان برود.
زال به رستم گفت که آماده رفتن بشو. (یال: گردن، اندام / کوپال: گرز / بفراز: بالا بیاور)
به کوه البرز برو و لشکری با خود همراه کن. (تازیان: با تاخت و تاز)
کیقباد را ستایش کن و مدتی پیش او بمان (؟)
هوش مصنوعی: برای دو هفته باید اینجا بمانید تا بوی خوش و موسیقی دلنواز را از شب و روز احساس کنید.
هوش مصنوعی: میگویی که لشکرت به دنبال تو هستند و برایت تخت پادشاهی را آماده کردهاند.
هوش مصنوعی: هیچ کس را در این سرزمین که تاج و تخت کیان را ببیند، جز تو نمییابیم، ای شاه، تو تنها پناهی برای ما هستی.
هوش مصنوعی: تهماسب با ناز و زیبایی خاصی با چشمانش زمین را نوازش میکند، سپس کمربندش را محکم میبندد و مانند باد به حرکت در میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.