گنجور

حاشیه‌گذاری‌های nabavar

nabavar


nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

عباسی - فسا
تفکر هم خوب چیزی ست
صحبت سید محمد درست است
وقتی میسراید ، ” جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم“
به مانای تحقیر زن است ، مردوار با مردانگی تفاوت دارد،
مغلطه نکنید ، این فرافکنی ست ، سعدی مستقیماً به زنان اهانت می کند، نه در اینجا بلکه در اشعار دیگر نیز. بفرمائید و بخوانید:
آنجاکه گفته
چو زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید بکار
پایدار باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

V.R.N گرامی
با فرمایش شما مخالفم
سالک همان مرشد و پیر است که پس از سالها مرارت و جستجو از راه و رسم منزل ها باخبر شده .
ولی مرید ، پیرو ِپیر است و هنوز منزلی طی نکرده تا با خبر باشد ، و برای آنکه راه را بداند از پیر پیروی می کند.
می گوید : پیر مغان بسیاری از منزل ها را پشت سر گذاشته و با خبر است، معلوم است که هیچ کس به منزل نهایی نرسیده و پیر هم سالک است
پایدار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۷ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴ - د‌ر تعربف مصور و توصیف تصویر فرماید:

در بیت پنجم :
چشم‌او بی‌ وسمه‌ همچون‌چشم‌نرگس‌دلفریب

 

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:

حسین خان کازرونی
آنکه این چنین گفته صاحب سخن نبوده ، صاحب مغز خشک بوده ، شیراز را می گوید :
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری مفلسم ایرا مشوشم
از بس که چشم مست در این شهر دیده‌ام
حقا که می نمی‌خورم اکنون و سرخوشم
شهریست پر کرشمه حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم
مگر قبر مطهر امام حسین(ع)جای رقاص بازی ست

 

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

رنگارنگ جانم
پیمانه ات نوشین باد ، من نیز با تو هم پیاله ام
به سوگندت سوگند که جانم سوختی ، که سالهاست بر این یکه تاز میدان بی گناهی و عشق به سوگ نشسته ام.
به سخن مهناز گرامی مانا باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

نیلوفر گرامی
در تأئید فرمایش 7 ، عطار نمونه ی زیبایی ارائه کرده :
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفت شیخا هر آنچه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی”
آن شیخ را گندم نمای جو فروش دانسته،
چون به خلوت میرود آن کار دیگر می کند.
زنده باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بی‌وفایی دنیا:

با شما موافقم مهناز بانو
اغلب می نالیم و گله مندیم ، طلبکاریم ، خود کرده را تدبیر می خواهیم ، تمام شیرینی های زندگی را به تلخی یک دلتنگی می فروشیم ،
چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
نظامی تنها نیست ، چه بسیارند که دست تقدیر را علیه خود می بینند و دنیای زیبا و شاد را با زبان بی وفایی به دوزخی غیر قابل زندگی تعبیر می کنند، این همه نعمت ، این همه جنب و جوش ، این همه زندگی را ، من ، به ابد نادیده نمی فروشم ، اگر چه حکیم نظامی گفته باشد،
به قول شما گرامی
مانا باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

مهناز خانم گرامی درود
با احترام به نوشتار گمنام عزیز ، تکیه کلامی از پدر بزرگم که در جوانی میراب و سرپرست ده بوده ، یادم آمد
میگفت : خانه ی ارباب ، آباد باشه ، رعیت از گشنگی بمیرند .
اعتراض و طعن و لعنی بود به ارباب ، که شما اشاره کردید
شما هم مانا باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:

سجاد جان
خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
می گوید : سعدیا هم چرب زبانی و هم شیرین سخن ، شعر ترا به همین سبب خریدارانند.
یا شیرین سخنی و چرب زبانی کن تا چون خوان درویش طرفدار داشته باشد
پایدار باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:

نظر من با 7 گرامی کمی متفاوت است
امروز باید ار کرمی می‌کند سحاب
فردا که تشنه مرده بود لای گو بخیز
اگر ابر از روی محبت می بارد ، اکنون که من زنده ام باید،
وگرنه زمانیکه مُردم و زیر گِل و لای بودم برخاستن نتوانم
به بیان زیبای مهناز گرامی
مانا باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۲ - حکایت معروف کرخی و مسافر رنجور:

موافقم
دوست جان
دوست جانم
چه خوش آهنگ
پایدار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

مصطفی جان
مهناز و گمنام قبلاً به پرسش شما جواب داده اند
حاشیه ها را بخوان
پایدار باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

ای وای که یکپارچگی ، کُشت مرا
،،
آرزویم همه این است که یکرنگی را
چون زلال ته ِٰ آن چشمه ی آب
که سرازیر شود از کمر صخره و کوه
چون همان قطره ی اشک ، که ز چشمان یتیمی به کف خاک چکید
یا که چون دانه ی برف ، که هنوز از غم سرما سرد است
در سراپرده ی جانم ، به امانت گیرم
خانم روفیا ، مهناز خانم
پایدار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

روفیا بانو
درود بر شما
نوشتید : آیا تا کنون آدمی را دیده اید که روح و جسم و دست و زبان و خم ابرو و نگاه و پا و شکمش همه یکپارچه شده باشد و حتی یک درز این اجزا را از هم جدا و مستقل نکرده باشد،
هر چه زبانش بگوید چشمش همان گوید و دلش روی بدان سو داشته باشد و پایش بدان جانب رود و دستش همان کند و شکمش همان خواهد؟.
روزگار درازیست که در پی آنم که چنین باشم
پایدار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:

مهناز بانو
سپاس
در ترجمه ی این غزل بودم
نظر شما برای من هم کار ساز آمد
شما هم مانا باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

روفیا بانو
آوخ که عمر رفت و ز نامحرمان شدم
خوش باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

مهناز خانم
کامنت سرکار در مورد « به هر چیزی که آسیبی کنی آن چیز جان گیرد» عالی بود ، خیلی ظریف ، و چه بیت زیبایی.
{تیر مژگان تو چون زخم زند جان گیرم
هدیه اش عشق ، بنازم به پریشان حالی}
ممکن است باقی غزل را هم درج کنید
به قول شما
مانا باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

جناب شمس الحق
از حضور شما ، بابک عزیز ، بانو روفیا ، گمنام گرامی . و سید محمد عزیز بسیار خوشحالم
همینکه به گرد شمع وجود شما ادب دوستان پروانه ام
باعث افتخار است .
امید دیگر دوستان : دکتر ترابی ، دکتر کیخا ، سمانه بانو ، و مرسده خانم هم به جمع یاران بپیوندند
خوش باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:

عیسی خان اگر چه سخن زشت گوییا
یک نکته گویمت بشنو رایگانیا
هجو کسی مگو که ترا مه بود به سن
شاید ترا پدر بود و تو ندانیا
،،،
لا اقل رعایت سنّ استاد را میکردی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

روفیای گرامی ،
به دنبال همین نوری بودم که با حضورت به دلم تاباندی ، باقی همانست که فرمودی
بابک گرامی ،
همین به قول شما لوث و لوس کردن هاست که دلگیری می آورد ، وگرنه خوانندگان بسیارند و طرفداران نیز ، خوش باشند انشاااااااااااااااااالله ،
باز هم آرزوی حضور عزیزان و ادیبان غایب را دارم
شاد بوید بر دوام

 

۱
۴۵
۴۶
۴۷
۴۸
sunny dark_mode