گنجور

حاشیه‌ها

جلال در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:

سلام
گر منافق خوانیش این نام دون
همچو (کزدم ) می‌خلد در اندرون
بنظرم کژدم باشه بمعنی عقرب

جلال در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:

سلام
بنظر حقیر این بیت یه مشکلی داره
جز که صاحب ذوق کی شناسد بیاب
او شناسد آب خوش از شوره آب

مهدی.ر در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:

سلام وعرض ادب محضر عزیزان
مدت زیادی درمورد مصرع دراین خرقه بسی آلودگی هست تفکر نمودم وبرایم این کلمه بسیار سبکمینمود
تفاوت زیادی بین مصدر هستن و استن وجود دارد
وقتی دریک لباسی آلودگی وجودداشته باشد باید ازفعل است استفاده کرد اما اینجا هست بکار رفته
ازحضرت حافظ بسیار بعید مینمود
بعدازتحقیق بسیار یکی از اساتید نسخه ای معرفی کرد
دراین نسخه همان سحر حافظ وجود داشت ودرعین حال فعل است بشکل استادانه ای گنجانده شده بود
آنچه من دیدم وبنظرنسخه صحیح همان بود اینگونه نگاشته شده بود
دراین خرقه بسی آلودگی هاست

حامد در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

آرزوی آرزو. در این ترکیب به آرزو تشخص داده. که مثلا اگر صفت «آرزو» یک شخص بود و این شخص می خواست آرزو کند، آن تو بودی. آرزوی آرزوها.
و البته منظورش خدا نیست. کسی نمی تونه بگه منظورش چیه. اینها تفاسیر فرامانیه. اگر مولانا خودش می خواست اشاره مستقیم به خدا/رب/اله/آفریننده می کرد. شاعر در این شعر معشوق بسیار بلند قدری رو توصیف می کنه. استنباط من اینه که اون معشوق انسان است، آنگونه که آرزویش آرزو کند!

مریم ساعی در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:

بی‌یار نماند هرکه با یار بساخت
مفلس نشد آنکه با خریدار بساخت
مه نور از آن گرفت کز شب نرمید
گل بوی از آن یافت که با خار بساخت
 

مهدی.ر در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

عرض ادب دارم محضر ادیبان و دوستان گرامی
بنظر حقیر بعنوان یک خواننده و علاقمند شعر ونه بعنوان یک کارشناس (( سخن )) صحیحتر مینماید
بنده درحدتوان خود درهر دوحالت شعر دقت کردم و به این نتیجه رسیدم که وقتی با سخن خوانده میشود دارای ابهت و ریتم خاصی میشود و بسیار موزون تر است.
یعنی همان حالا رقص وپایکوبی که در اشعار مولانا وجود دارد دقیقا در این حالت وجود دارد
این درحالیست که اگر سخی بکار ببریم این حالت بسیار کمتر میشود و همگان میدانیم که ریتم یکی از پایه های اساسی در شعر است
تکرار شدن یک واژه در بعضی جاها زننده میشود یعنی باعث میشود شنونده ناخشنود گردد اما در بعضی جاها تکرار واژه مثل همین شعر آنچنان استادانه گنجانده میگردد که شنونده دگربار آرزوی شنیدن همان واژه که دراینجا سخن است را میکند
از نظر معنایی هم بنظر من طبق فرمایشات اکثریت چون مدنظر شاعر این نیست که سخن نگوییم بلکه این است که فقط سخن شمع وشکر وقمر و.. راکه درنهایت وجه جمال پروردگار است را بگوییم
اگر حتی قرارباشد سخاوت شمع وشکر مدنظر قرار گیرد بازهم درآخرشعر اشاره به بیان کردن آن سخاوت دارد
حال اگر دقت کنیم اگر قرار باشد سخنی از شمع وشکر گفته شود غیر ازسخاوت و شیرینی آنها چیزی نمیتوان گفت پس این میشود یک تکرار که در شعری با این عظمت بنده شخصا آنرا بعید میدانم.
شاد و خرم باشید

ibrahim در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۱:

خیلی زیبا و با مفهوم

فضل الله شهیدی در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:

روفیای گرامی
نظر شما ودوستان دیگر را خواندم بلی قیاس ومقایسه در رشته های علوم خیلی ارزشمند است وباعث کشفیات حدید شده ومیشود
اما قیاس در معنویات وامور روانی بنحو دیگراست هرچه از علوم مادی دور تر شویم ارزش قیاس کمتر میشود تا جائی که مولانا گوید:
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود
میدانیم که قیاس واستلال بیک معناست
ودر عرفان بجای استدلال بینش وبصیرت اهمیت دارد ودر داستان فوق اگر فرضا طوطی بصیرت داشت متوحه میشد که مرد کله طاس با خودش قابل مقایسه نیست

جلال در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹:

سلام
از مدیر سایت خواهشمندم که صفحه 311 از کتاب تذکره الشعرا پیوند به وبگاه بیرونی
رو با این غزل تطابق بدید
ممنون میشم

دانیال در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند:

با سلام وتشکر از سایت خوبتون
وقتی تصور می کنم اگر من جای پدر مجنون بودم اون لحظه که بچه ام بهم بگه :کیستی ز من چه خواهی.
دوست دارم همان لحظه جان از تنم به در برود تا..... تصورش هم سخته....

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۷:

کعبه طواف مکند برسر کوی یک بتی این بت کیست

آرش در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

خواهش دارم با سیاست امروز ایران حقایق رو.در مورد پذیرش اسلام در ایران سانسور نکنین... چو بخت عرب برعجم چیره گشت...همه روز ایرانیان تیره گشت...بعدازین بیشت از پانزده بیت حذف شده اضافه کنین خواهش دارم

محمد در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۶:

برای برداشت معنی از این بیت شمار را ارجاع میدهم به کتاب "شاعر آینه ها" از دکتر شفیعی کدکنی
و همچنین
کتاب " بیدل ، سهراب و سبک هندی" از مرحوم سیدحسن حسینی

امید در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۲:

حتما این اشعار رو باصدای همایون شجریان گوش بدین

مسیح نقیبی در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

در پاراگراف سوم دیباچه
باران رحمت بی حسابش ....
مصرع آخر را همه جا اینگونه دیده بودم که بنظر درست تر و معنا دار تر هم میرسد:
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری

مسلم علینژاد طیبی در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

در این بیت حضرت حافظ با انسانهای نکته بین صحبت دارد نه آدمهای متعصب با افکار منجمد و غیر منعطف اینکه بیت سوم اشاره هست به تشنه لبان کربلا و اینکه کوردلان ولی و امام خود را نشناخته بودند هیچ جای شبهه ای نیست و با علم به اینکه زلف در شعر حافظ مظهر ابهام و مجهولات میباشد در مصرع زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا، یعنی شما نمیتوانید به حکمت و مجهولات پیچیده کار خداوند پی ببرید زیرا که کان جا یعنی در سرزمین کربلا سر 72 نفر از پاکترین انسانهای روی زمین را بریده میبینی و با خود میگویی چرا این بلای عظیم باید بر سر این انسانهای پاک نازل شود؟
در این شب سیاهم گم گشت را مقصود منظور این نیست که حافظ راه خود را گم کرده بلکه منظور با انسانهای جاهلی مثل شاهرخ و مریم (کامنت های بالا) است که راه خود را گم کرده اند و از کوکب هدایت یعنی امام عصر روحی و ارواحنا له الفدا میخواهد که هر چه زودتر برگردد، عشق واقعی حضرت حافظ به آفتاب خوبان(امام زمان (عج)) باعث جوشیدن وغلیان اندرونش شده و با استغاثه از آفتاب خوبان میخواهد که ساعتی او را در سایه عنایت خود بگنجاند که همین غایت عشق مبدل به فریاد شده و باز در بیت بعدی اعتراف میکند که نهایت این راه را نمیتوان تصور کرد زیرا که با وجود اینکه صد هزار منزل در پیش است ما در اول راه هستیم و بدون وجود آفتاب ما در ظلمت خواهیم بود.

محمد رضا در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹:

این اشعار شور انگیزو بهرام گودرزی در سال های پیش اجرا کرده که میتونین از لینک زیر دانلودش کنین:
پیوند به وبگاه بیرونی
ولی شک نکنین که این اشعار و خیلی اشعار دیگه که تو گنجور نذاشتن از مولانا هستش!!!

ایرج در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

چرا همه ی ابیات رو که در مدح حضرت باریتعالی است نادیده گرفته و با توجه به بیت آخر حکم صادر میکنید من که شیفته ی آهنگ شعر شدم چقدر موزون بدون اینکه بخواهیم از ابتدا تا انتها آهنگش را با تمام وجود بدون آلت و ابزار موسیقی حس میکنیم

حسن در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

مصرع پایانی این ونه است میلش طرفی بود که زر بیشترست

کمال در ‫۱۰ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۳:

سلام،یک اصلاحیه درابطه جمع دوبیتها(جابجایی) جمع دوبیتیهای شمارهای 174با173که دراصل جمع دوبیتی شماره 173ماحاصلش میگردد:3666وعذرمراپزیراباشیدودیگراینکه احتمالا ماحصل جمع ...دوبیتی شماره 174رادرآتی خواهم آورد،بدرود.

۱
۴۳۵۱
۴۳۵۲
۴۳۵۳
۴۳۵۴
۴۳۵۵
۵۵۵۳