گنجور

حاشیه‌گذاری‌های زهیر

زهیر

تاریخ پیوستن: ۱۳م خرداد ۱۴۰۰

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۱۱۸

ویرایش‌های تأیید شده:

۳۳۸


زهیر در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۴ در پاسخ به علی میراحمدی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:

🌺💐🌹🌷

زهیر در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:

آب و گُل؟

یا آب و  گِل؟

به نظرم گِل باشه. ولی دلیلِ محکم می‌خوام.

زهیر در ‫۲ سال قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:

هرگز به یُمنِ عاطِفَتِ پیرِ ...

بی‌گفتگو و بحث و بی‌برو برگرد، پیر می‌فروش امام علی علیه السّلام هستند و بس

زهیر در ‫۲ سال قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۹ در پاسخ به وکیل دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:

در تأیید و تطبیق فرمایشتون: طبق آیه ۹۳ تا ۹۶ سوره‌ی یوسف، پیراهن حضرت یوسف حتّیٰ سبب بهبود و بازگشت بیناییِ حضرت یعقوب شد.

زهیر در ‫۲ سال قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۲ - تمثیل در اطوار سیر و سلوک:

به بحر نیستی هر کو فرو شد ...

اشاره به آیه‌ی ۱۰۱ سوره‌ی مؤمنون:

فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ

ترجمه‌ی بهرام پور: پس چون در صور دمیده شود، آن روز میانشان خویشاوندی نباشد و از یکدیگر نپرسند

زهیر در ‫۲ سال قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۰۰ دربارهٔ صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:

🙄

زهیر در ‫۲ سال قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۱ در پاسخ به مستعار فلانی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳:

مثنوی، دفتر چهارم، ۷۹، بیت ۸ تا ۲۴:

توضیحاتِ مولوی دربارۀ بایزید که گاهی می‌گفت «انا الحق»:

 

نقل آمد عقل او (بایزید) آواره شد

صبح آمد شمع او بیچاره شد

 

عقل چون شحنه‌ست چون سلطان رسید

شحنهٔ بیچاره در کنجی خزید

(شحنه تقریبا یعنی مأمور حکومت، شما معادلشُ مأمور نیرو انتظامی فرض کن)

 

عقل سایهٔ حق بود حق آفتاب

سایه را با آفتاب او چه تاب

 

چون پری غالب شود بر آدمی

گم شود از مرد وصف مردمی

 

هر چه گوید، آن پری گفته بوَد

زین سری زان آن سری گفته بوَد

 

چون پری را این دم و قانون بوَد

کردگارِ آن پری خود چون بوَد؟

 

اوی او رفته، پری خود او شده

تُرک بی‌الهام، تازی‌گو شده

 

چون به خود آید، نداند یک لغت

چون پری را هست این ذات و صفت

 

پس خداوند پریّ و آدمی

از پری کی باشدش آخر کمی؟

 

شیرگیر ار خون نرّه شیر خَورد

تو بگویی او نکرد، آن باده کرد

 

ور سخن پردازد از زر کهن

تو بگویی باده گفتست آن سخن

 

باده‌ای را می‌بود این شر و شور

نور حق را نیست آن فرهنگ و زور

 

که ترا از تو به کل خالی کند

تو شوی پست او سخن عالی کند

 

گر چه قرآن از لب پیغمبرست

هر که گوید حق نگفت، او کافرست

 

چون همای بی‌خودی پرواز کرد

آن سخن را بایزید آغاز کرد

 

عقل را سیل تحیّر در ربود

زان قوی‌تر گفت که اوّل گفته بود

 

نیست اندر جبّه‌ام الّا خدا

چند جویی بر زمین و بر سما

 

ظاهرِ همۀ این توضیحاتِ مولوی، دقیقا بر آیۀ شریفۀ «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ الله رمی» تطبیق می‌کنه.

زهیر در ‫۲ سال قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۷ در پاسخ به آرمان وکیلی صادقی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳:

صد البته طبق بعضی از حدیثا، خود امیرالمؤمنین علیه السلام کسانی را که مُصر بر این بودند که امام علی خداستُ به حکم خدا و دین، کشته و سوزانده‌اند.

زهیر در ‫۲ سال قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۷:

کاش قبل از اینکه بیوفتیم توی سقوطِ هواپرستی، کمی هم عاقبت‌اندیشی کرده بودیم و تا این حد غافل از «مکافاتِ عمل» نبودیم.

«از مکافات عمل غافل نشو»

زهیر در ‫۲ سال قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۵ در پاسخ به محمدجواد محمدی نیا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:

سلام آقا جواد، چطور می‌تونم بهتون آشنا بشم؟ کجایین؟ چطور بهتون دسترسی داشته باشم؟ یک راه ارتباطی، چیزی معرفی بفرمایین

زهیر در ‫۲ سال قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۲:

با توجّه به «ما» در مصرع زیر از مولانا:

آن‌گه کنی آهنگِ ما، آهنگِ ما

به نظر میاد در این مصرع و همچنین در رباعیِ بالا، مولوی از طرف راه‌یافتگان (یعنی همون «ما») سخن گفته و مخاطبش انسان‌های کمال‌نیافته ولی طالب است.

زهیر در ‫۲ سال قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۰:

آهنگ خوانش آخرین مصرع چه طوریه؟

زهیر در ‫۲ سال قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۱ در پاسخ به خامش دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:

گفتم که دو غزل ۷۵ و ۷۹ شبیه همند و نباید با هم اشتباه گرفته شوند، در یکی «خواجه» هست و در دیگری نیست.

زهیر در ‫۲ سال قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۳ در پاسخ به رضا جوانروح دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:

خواجۀ خوش‌دامن در غزل ۷۹ هست نه غزل ۷۵

زهیر در ‫۲ سال قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۱ در پاسخ به همایون دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:

با هم شبیه‌اند. ولی بیت‌هایی (مثل همین بیت آخر) درین غزل هست و در ۷۵ نیست.

زهیر در ‫۲ سال قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۱:

این غزل یه جوریه، انگار مولانا وقتی داشته می‌سرودتش، هم‌زمان از شادی می‌رقصیده!!

زهیر در ‫۲ سال قبل، جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵۸:

دیک در عربی یعنی خروس 🐓

زهیر در ‫۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان:

«هیچکدام از صفات پروردگار گرانبهایی‌اش به اندازه‌ی محبّت نیست.

خدا محبّت را منحصر به اولیای [دوستان] خودش قرار داده و خلاصه أَعَزّ [عزیزترین] تمامِ نِعَمِ [نعمت‌های] خدا محبّت است.

صفت محبّت برشش برای تقرّب بیشتر از سایر اوصاف است. بسیار این صفت آمال [آرزوها] و آرزو را ساقط [از بین رفته]؛ منیّت، خودسری و خودبینی را زایل [نابود] می‌کند و نور محبوب بیشتر در دل قرار می‌گیرد. این طفل یک شبه ره صد ساله می‌رود.»

 

دست‌نوشتۀ عالم ربّانی، حکیم الهی، صاحب نفس مطمئنّه و استادِ کلّ، شیخ حسنعلی نجابت قدّس سرّه الشّریف، متوفّی سال ۱۳۶۸ خورشیدی دربارۀ محبّت

 

لینک همین متن با صدای زنده‌یاد منوچهر اسماعیلی در آپارات، برش از مستند حدیث سرو

زهیر در ‫۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان:

هیچکدام از صفات پروردگار گرانبهایی‌اش به اندازۀ محبّت نیست.

خدا محبّت را منحصر به اولیای خودش قرار داده و خلاصه اَعَزّ تمامِ نِعَمِ خدا محبّت است.

صفت محبّت برشش برای تقرّب بیشتر از سایر اوصاف است. بسیار این صفت آمال و آرزو را ساقط؛ منیّت، خودسری و خودبینی را زایل می‌کند و نور محبوب بیشتر در دل قرار می‌گیرد. این طفل یک شبه ره صد ساله می‌رود.

زهیر در ‫۲ سال قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۲ در پاسخ به احسان دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۴ - ذکر بایزید بسطامی رحمة الله علیه:

مرگ مفاجاة یا مفاجاه یعنی مرگ ناگهانی. اشتباه به نظر نمی‌رسه تا نیاز به اصلاح داشته باشه.

ولی مفاجا به تنهایی و بدون ة یا هُ نمی‌دونم.

۱
۲
۳
۴
۶