خسروا راز هفت پرده چرخ
پیش رای تو می شود ظاهر
گر به هیبت در آسمان نگری
چرخ در دور تو شود فاتر
قدرت آنجا رسید کز رتبت
می نگردد نظر بر او قادر
ذات تو جوهریست کز تعظیم
شد زبان از بیان آن قاصر
کنه تو عالمی که می نشود
مرغ وهم اندر آن هوا طایر
صدر دیوان تو ز قدر و شرف
فلک است وندر او ملک حاضر
خواجگانی به دور او فرشته صفت
همه در کار مملکت ماهر
در وزارت مشرف الدین است
صد چو آصف به حکمت وافر
ملک را خامه عمادالدین
در خور آمد چو دیده را باصر
مشرف الملک در متانت رای
آفتابیست در زمین زاهر
راستی را مکان مستوفی
مملکت راست حامی و ناصر
خاطرش بحر لطف و کان ذکاست
آفرین باد بر چنین خاطر
نایبانی نشسته هم برشان
در صناعات کاتبی فاخر
چشم بد دور کاین گره هستند
همه عین صواب جز ناظر
بی گناه از میان این حلقه
عزلت بنده از چه بود آخر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رامش افزای باد و نیک اختر
بر ملک اورمزد شهریور
نامور میر نصر ناصر دین
بوالمظفر که عزم اوست ظفر
رؤیت و خلق اوست جان و خرد
[...]
دی ز لشکر گه آمد آن دلبر
صد ره سبز باز کرد از بر
راست گفتی بر آمد اندر باغ
سوسنی از میان سیسنبر
گرد لشکر فرو فشاند همی
[...]
ای جهان را به راستی داور
ملک عدل ورز دین پرور
عالم افروز نام مسعودت
ملک را همچو تاج را گوهر
گنج پرداز دست معطی تو
[...]
طالع از طالعت عجایبتر
کس ندیدی عجایب دیگر
گه به چرخت برد چو قصد دعا
گه به خاک آردت چو عزم قدر
گه به دستت ببندد از دل پای
[...]
رایت شهریار دین گستر
سایه افگند بر جهان یکسر
مسرعات فلک رسانیدند
خبر فتح او بحر کشور
رونقی یافت ملت ایزد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.