گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مجد همگر

یارب این واقعه کی بر دل من کرد گذر

که بزودی کند آن سنگدل آهنگ سفر

هرگز این قصه که خواندی و که کردی در گوش

هرگز این حال که گفتی و که کردی باور

ای فراموش شده بر دل تو عهد کهن

یاد کن آخر از آن صبحت چون شیر و شکر

یاد بود آن گه میعاد که من بودم و تو

یاد باد آن شب از روز جوانی خوشتر

الحق آن وعده وصلت چه نکو کرد وفا

یا ز آن بستن عهدت که چه خوش رفت به سر

ای دریغ آنهمه امید من و وعده تو

که نه آن کرد وفا و نه ازین دیدم اثر

آه از آن قول و قرارت که خطا بود و خلاف

آه از آن وعده وصلت که هبا بود و هدر

طمع وصل تو کردیم هوس بود و هوی

دل به مهر تو سپردیم خطا بود و خطر

در فراق تو هر آن شب که به روز آوردم

دیده تا روز گرفتار سها بود سهر

ناله و گریه چه سود است چو تقدیر رسید

اینچنین رفت چو تدبیر قضا بود و قدر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode