یارب این واقعه کی بر دل من کرد گذر
که بزودی کند آن سنگدل آهنگ سفر
هرگز این قصه که خواندی و که کردی در گوش
هرگز این حال که گفتی و که کردی باور
ای فراموش شده بر دل تو عهد کهن
یاد کن آخر از آن صبحت چون شیر و شکر
یاد بود آن گه میعاد که من بودم و تو
یاد باد آن شب از روز جوانی خوشتر
الحق آن وعده وصلت چه نکو کرد وفا
یا ز آن بستن عهدت که چه خوش رفت به سر
ای دریغ آنهمه امید من و وعده تو
که نه آن کرد وفا و نه ازین دیدم اثر
آه از آن قول و قرارت که خطا بود و خلاف
آه از آن وعده وصلت که هبا بود و هدر
طمع وصل تو کردیم هوس بود و هوی
دل به مهر تو سپردیم خطا بود و خطر
در فراق تو هر آن شب که به روز آوردم
دیده تا روز گرفتار سها بود سهر
ناله و گریه چه سود است چو تقدیر رسید
اینچنین رفت چو تدبیر قضا بود و قدر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره فراق و جدایی از معشوق است. شاعر از عشق و وعدههایی که داده شده، یاد میکند و به یاد روزهایی که در کنار هم بودند، حسرت میخورد. او به یاد میآورد که چگونه امیدهایش به وصال، به سراب تبدیل شده و در نهایت، تقدیر و سرنوشت، مانع از تحقق آن عشق میشود. شاعر ناله و گریه را در برابر تقدیر بیفایده میداند و از خیال وصال به عنوان یک خیال و هوس یاد میکند که به خطر انجامیده است.
هوش مصنوعی: ای خدا، این چه واقعهای بود که بر دلم افتاد و باعث شد که به زودی آن دل سنگی به سفر بیفتد؟
هوش مصنوعی: هرگز این داستانی که شنیدی و عملی که انجام دادی را بهخاطر نسپار، و هرگز به این احساساتی که بیان کردی و عملی که کردی ایمان نیاور.
هوش مصنوعی: ای کسی که در دل تو به یاد رفتهام، به یاد آور آن عهد قدیمی را. به یاد بیاور آن صبحی که مانند شیر و شکر شیرین و خوشایند بود.
هوش مصنوعی: یاد آن زمانی را گرامی میدارم که من و تو با هم بودیم. به یاد میآورم آن شب را که از روزهای جوانیام هم زیباتر بود.
هوش مصنوعی: واقعاً وعدهای که در پیوستگی تو داده شد، چقدر خوب به تحقق پیوست. یا اینکه پیمانی که بستهای، چه زیبا به پایان رسید.
هوش مصنوعی: متأسفانه، تمام امیدها و وعدههایی که به من دادی، نه به حقیقت پیوست و نه نشانهای از آن را دیدم.
هوش مصنوعی: ای وای بر آن عهد و پیمانی که بیاساس و نادرست بود و بر آن قول دیدار که بیفایده و تباه شد.
هوش مصنوعی: ما امیدوار به وصال تو بودیم و این تنها یک آرزوی دل بود. دلمان را به عشق تو سپردیم، اما این انتخابی نادرست و پرخطر بود.
هوش مصنوعی: در هر شبی که دوری تو را تحمل کردم، چشمانم تا صبح بیخواب بودند و در تمام این مدت، اوج غم و اندوه را احساس کردم.
هوش مصنوعی: ناله و گریه فایدهای ندارد وقتی تقدیر چنین باشد. اینگونه اتفاقات ناشی از قضا و قدر هستند که نمیتوان از آنها فرار کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
[...]
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.