بیا، که دیده گذارم تو را بجای قدم
خوش آمدی و گل آورده ای، صفای قدم
بپرسش دل من گرچه دیر می آئی
بیا که جان گرامی تو را فدای قدم
ز خاک کوی تو ننهادهام برون قدمی
به راه عشق مرا این بود خطای قدم
بده تمیز ره نیک و بد زهم، ورنه
بهر کجا که نهی بنگری سزای قدم
زمامداری اعضای تست در خور عشق
خوش آن کسی که شدش عشق رهنمای قدم
دو چشم بر درو (صابر) نشسته ام که مگر
دمی به گوش من آید تو را صدای قدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.