در، بند توام ای بت تجریش به دربند
بخرام به دربند ببین خسته در، بند
انگشت تو، بر قفل مهمات کلید است
زان باز بود، بر رخ تو، هر درو دربند
از فیض تو تجریش و جماران و دزاشیب
بهتر بود از بلخ و بخارا، و سمرقند
فیض ارطلبی در، ره روحانی ما آی
با روح خدا، تاکه شود، روح تو پیوند
کاهی اگر از کوه وقار تو بسنجد
زانو، بر آن کاه زند کوه دماوند
ور، نام تو، بر سینه الوند نویسند
هر صبح کند سجده دماوند به الوند
گر نور خدا تافت به تصدیق تو در طور
بگذشت ز البرز و دماوند خداوند
بگذر سوی پس قلعه فضول ار بگذارد
تا شاه نداند تو کجائی و چه و چند
از قلهک و زرگنده گذر سوی خلد زیر
ور چنده دروس نگر خرم و خورسند
«حاجب » پی سیر است همه ساله به شمران
دروازه به دروازه و دربند به دربند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و محبوبیت تجریش و مناطق اطراف آن اشاره دارد. شاعر با توصیف عشق و ارادت به تجریش، بر زیبایی و فضیلت این مکانها نسبت به دیگر شهرهای مشهور چون بلخ و بخارا تأکید میکند. او به فیوضات معنوی و روحانی که از این مکانها میتراود، اشاره کرده و بر پیوند روحانی خود با خدا و تجلی نور الهی تأکید دارد. همچنین به جبال و نقاط مرتفع مانند دماوند و الوند اشاره میشود که نشاندهنده عظمت و شکوه طبیعت است. در نهایت، شاعر به تنهایی و دوری از توجه شاه اشاره میکند و به دلانگیزی و جذابیت مناطق یادشده میپردازد.
هوش مصنوعی: ای معشوق من! من به تو وابستهام. خواهش میکنم به دربند بیای و نگاهی به من خسته بینداز که دلباختهات هستم.
هوش مصنوعی: انگشت تو، کلید قفل اسرار است و به همین دلیل، بر چهرهات، هر در و مسألهای باز میشود.
هوش مصنوعی: از برکت و نعمت تو، مناطق تجریش، جماران و دزاشیب برای ما ارزشمندتر از شهرهای تاریخی بلخ، بخارا و سمرقند هستند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال فیض و رحمت الهی هستی، در مسیر روحانی ما بیا و با روح خداوند همراه شو تا روح تو هم به او ملحق شود.
هوش مصنوعی: اگر سنگینی و وقار تو را کاهی از کوه بسنجد، آن کاه بر کوه دماوند میافتد.
هوش مصنوعی: اگر نام تو را بر دل کوه الوند بنویسند، هر روز دماوند به خاطر الوند سجده میکند.
هوش مصنوعی: اگر نور خدا به تأیید تو برساند، مانند نوری که از کوه طور میگذرد، از کوههای البرز و دماوند نیز عبور خواهد کرد.
هوش مصنوعی: به سوی قلعهای دور برو که کسی جز آنجا تو را نبیند، تا شاه از وجود تو و وضعیتت آگاه نشود.
هوش مصنوعی: در این بیت به سفر از مناطق قلهک و زرگنده اشاره شده و به بهشت و زیباییهایی که در آنجا وجود دارد پرداخته میشود. شاعر دعوت میکند که به آن زیباییها توجه کنیم و از زندگی شاداب و سرشار از خوشی لذت ببریم.
هوش مصنوعی: «حاجب» همیشه در حال سفر و گشت و گذار است و هر سال به شمران میرود، در حالی که از دروازهای به دروازه دیگر و از محلهای به محله دیگر میگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه جز از شعر و غزل هیچ نخوانی
هرگز نکنی سیر دل از تُنبُل و ترفند
زیبا بود ار مرو بنازد به کسایی
چونانکه جهان جمله به استاد سمرقند
گویند نخستین سخن از نامه پازند
آنست که با مردم بد اصل مپیوند
اَلمِنهٔ لله که به اقبال خداوند
شادند چه بیگانه و چه خویش و چه پیوند
المِنهٔ لله که مرا زهرهٔ آن است
کایم گه و بیگاه بهنزدیک خداوند
المنهٔ لِلّه که هم آخر بِبَر آمد
[...]
از قصه دوشینه من تا که خداوند
آگاه شود میبسرایم سخنی چند
دوشینه مرا انده آن نامده فرزند
بربست به صد بند و فرو داشت به صد بند
تا صبح به من خیل خیالات فرستاد
[...]
لطف ملک العرش به من سایه برافکند
تا بر دل گم بوده مرا کرد خداوند
دل گفت له الحمد که بگذشتم از آن خوف
جان گفت له الفضل که وارستم ازین بند
چون کار دلم ساخته شد ساختم از خود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.