در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بکن
تا توانی روز و شب پیوسته آزارش بکن
نزد من چون جان شیرین گرچه می باشد عزیز
در نظر ای خسرو شکر لبان خارش بکن
گر لبی آب از لبت خواهد که آب زندگیست
از تعلل های بیحد، تشنه و زارش بکن
چون ستمگش بندگان نزد ستمگر خواجه گان
خسته و بشکسته و بی قدر و مقدارش بکن
بنده ای بخشیدمت گر ناپسند افتد ترا
یا بکش یا بند کن یا بر سر دارش بکن
ور نمی باشد سزای بندگی، بهر فروش
در کف برده فروشان سوی بازارش بکن
نی که چو نین بنده را هرگز نمی شاید فروخت
سوی بازارش مکن آزار بسیارش بکن
نی مکن آزار بسیارش ولی در صلح و قهر
گاه بیمارش پسند و گاه تیمارش بکن
چون بشد بیمار و رنجوریش افزون شد بدرد
نرگس بیمار مستت را پرستارش بکن
وعده وصلش بده اما بکن با او خلاف
هر چه میدانی دروغ و عشوه در کارش بکن
در شکنج طره هندو بزنجیرش ببند
در هوای نرگس جادو گرفتارش بکن
بنده چونین نمی افتد بدست ایخواجه ات
خواجگی را هر چه میدانی سزاوارش بکن
نرگسی بیمار دارد از شراب لعل خویش
شربتی نوش و گوارا بهر بیمارش بکن
در برت راهش مده، پیوسته بنشان بر درت
منزل اندر سایه های پشت دیوارش بکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و تمایلاتی برای آزار و شکنجه محبوب میپردازد. او بر این باور است که عشق و وابستگی به محبوب، موجب عذاب و رنج است و به همین دلیل، از محبوب میخواهد که به او آسیب برساند. شاعر از عواطف شدید و متضادی چون عشق و درد سخن میگوید و خواستههایی برای تحقیر و آزار محبوب را مطرح میکند، به طوری که به نوعی از محبوب خود بازیچهای ساخته که در عین حال عمیقاً به او وابسته است. در نهایت، شاعر در عین حال که خواهان آزار محبوب است، نگران حال او نیز هست و به نوعی از محبت و مراقبت برای او سخن میگوید. کل شعر نمایانگر یک دوگانگی در عشق و احساسات است.
هوش مصنوعی: در دل من چیزی دارم که حالم را بد میکند، هر زمان که بتوانی باید به او زخم بزنی و آرامم نگذاری.
هوش مصنوعی: برای من، که تو مانند جان شیرینی، بسیار ارزشمندی. ای پادشاه با لبهای شیرین، با کمال میل از تو خواهش میکنم که به من محبت کنی.
هوش مصنوعی: اگر لبی خواهان آب باشد، چون آب زندگی است، درنگ و تأخیر نکن و او را سیراب کن تا تشنگیاش برطرف شود.
هوش مصنوعی: زمانی که ستمگران بر بندگان خود زور میگویند، آنگاه است که اربابان و سروران به شدت خسته و ناتوان میشوند و دیگر ارزشی ندارند.
هوش مصنوعی: من به تو بخشیدهام، اما اگر این کار برایت خوشایند نیست، یا او را بکش، یا زندانیاش کن، یا او را به دار بیاویزه.
هوش مصنوعی: اگر هیچ پاداشی برای بندگی وجود نداشته باشد، پس چه دلیلی دارد که به عنوان برده به بازار عرضه شوی و به دست فروشندگان سپرده شوی؟
هوش مصنوعی: نی را هرگز نباید به بازار فروخت، چون این نی همواره در دلش نغمهای دارد. پس تو هم به او آزار نرسان و درنگ کن.
هوش مصنوعی: به او خیلی آزار نرسان و در صلح و قهر گاهی مراقبش باش و گاهی به درمانش بپرداز.
هوش مصنوعی: وقتی که کسی بیمار و رنجور میشود و دردش بیشتر میشود، بهتر است که عاطفه و محبت خود را به او نشان دهیم و از او مراقبت کنیم.
هوش مصنوعی: به او قول بده که به وصالش میرسی، اما هر چه میدانی برعکس عمل کن. در رفتار با او فریب و زیبایی به کار ببر.
هوش مصنوعی: موی بافته و پیچیدهی دختر هندی را بگیر و در حالی که در فضای جادویی چشمانش هستی او را به تسخیر خود درآور.
هوش مصنوعی: ای آقا، بنده اینگونه در دستان شما قرار نمیگیرد. هر آنچه را که دربارهٔ مقام و منزلت شما میدانید، به حق و شایسته آن انجام دهید.
هوش مصنوعی: نرگس، که به خاطر زیبایی و حالتی بیمارگونهاش معروف است، از شراب قرمز خود برای بیمارش نوشیدنی خوشمزه و خوشایندی آماده کند.
هوش مصنوعی: در نزدیکی تو، به او اجازه نده که راهی پیدا کند، و همیشه او را در درگاه خود بنشان، در سایههای دیوار پشت سرش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.