نه درد جوی و نه اندر هوای درمان باش
هرآنچه پیر خرد گویدت بفرمان باش
بروی باد هوس بر فراز مسند عفل
پری و دیو بفرمان کن و سلیمان باش
کرامت همه عالم بخوی انسانی است
اگر کرامت جوئی، بخوی انسان باش
ز دیو و دد مطلب خوی و بوی انسانی
چنو که انسان فرمایدت بد انسان باش
اگر ز دست و زبانت همه مسلمانان
سلامتند، بکیش خرد مسلمان باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش
حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش
شِکَنجِ زلفِ پریشان به دستِ باد مده
مگو که خاطرِ عُشّاق، گو پریشان باش
گَرَت هواست که با خِضْر همنشین باشی
[...]
ز خارزار تعلق ، کشیده دامان باش
به هر چه می کشدت دل ،ازان گریزان باش
قد نهال خم از بار منت ثمرست
ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش
درین دو هفته که چون گل درین گلستانی
[...]
چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش
به حال خویش چو تاک بریده گریان باش
درین چمن که زند برق فتنه تیغ به ابر
تمام سر شو و چون غنچه در گریبان باش
نکرد فایده ای از تلاش ساحل، موج
[...]
چو ابر بر سرمردم تمام احسان باش
معاش خلق جهان را تو میر سامان باش
چو گوهر، از گره کار هیچکس مگذر
بحل آن، همه استادگی چو دندان باش
مخور ز سنگدلی، چون نمک بهر دل ریش
[...]
دلا ز بزم حریفان چو غنچه پنهان باش
بپوش دیده و دور از شکست دوران باش
برو ز گلشن و در گوشه بیابان باش
ز خارزار تعلق کشیده دامان باش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.