الا تا کی حدیث از عمر و عمار
بزن مطرب رهی از خمر و خمار
حدیث واعظ مسجد شنیدم
ندارد حاصلی جز طول و تکرار
دل ما را بدست آر، ار بزرگی
بزرگی نیست ایشیخ آن دستار
خدا جوئی بی آزاریست ای مرد
برو بیزار شو از مردم آزار
از این می خوردن پنهان ملولم
بنه در کوی خمارم بیکبار
از این تسبیح و دستار آمدم تنگ
ببر تسبیح و دستارم بیکبار
نمیخواهم دگر جور نهانی
ببند از زلف زنارم بیکبار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر به تکرار گفتوگوهای دینی و مذهبی اشاره میکند و از آنها خسته است. او به جای تکیه بر ظواهر مذهبی (مانند تسبیح و دستار)، خواهان دلباختگی به حقیقت و عشق است. شاعر از رنج ناشی از آزار مردم و کارهای زاهدانه سخن میگوید و تمایل دارد که از این دوری کند. او به دنبال لحظهای برای بروز احساسات واقعی و آزاد از قید و بندهای اجتماعی است. در کل، این شعر به نفی تعصبات و جستوجو برای معنای واقعی زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: دیگر به چه دلیل باید درباره عمر و عمار صحبت کنیم؟ ای مطرب، بهتر است به سراغ شراب و شادی برویم.
هوش مصنوعی: سخنان واعظ در مسجد، چیزی جز تکرار طولانی و بیفایدهای ندارند.
هوش مصنوعی: دل ما را به دست آور، اگر بزرگی و مقام واقعی نیست، پس آن دستار چیست؟
هوش مصنوعی: خداوند را به دنبال آرامش و بیزحمت بگرد، ای انسان. از آزار دادن دیگران فاصله بگیر و خود را از رفتارهای بد دور کن.
هوش مصنوعی: من از نوشیدن این می پنهانی خستهام، میخواهم در کوی خوشی یکبار به صورت آشکار بنوشم.
هوش مصنوعی: من از این تسبیح و دستار خستهام، بیا و آنها را یکجا کنار بگذار.
هوش مصنوعی: نمیخواهم دیگر تظاهر به پنهانی داشته باشم، از دلتنگی و عشق به کسی، به یکباره از زلف و زیباییات جدا شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم
عزیز از ماندن دایم شود خوار
چو آب اندر شَمَر بسیار ماند
زُهومت گیرد از آرام بسیار
منقش عالمی فردوس کردار
نه فرخار و همه پر نقش فرخار
هواش از طلعت ماهان پر از نور
زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار
بتانی اندر و کز خط خوبان
[...]
مرا با عاشقی خوش بود هموار
کنون خوشتر، که در خور یافتم یار
کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد
مه دو هفته من سر ز کهسار
کنون خوشتر، که با او بوده ام دی
[...]
نبینی بر درخت این جهان بار
مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار
درخت این جهان را سوی دانا
خردمند است بار و بیخرد خار
نهان اندر بدان نیکان چنانند
[...]
خدای پاک و بی همتا و بی یار
هم از اندیشه دور و هم ز دیدار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.