شیخنا تا کی گرانتر میکنی عمامه را
تا کنی هنگام دعوت گرمتر هنگامه را
رشته تحت الحنک بر چین که وقت صید نیست
در ره خاصان منه ای شیخ دام عامه را
صید عنقا می نشاید کرد با بال مگس
دانش آموزی نیارد مکتبی علامه را
افکنی در پیش و پس تا کی بصید خرمگس
ان کبیر الهامه را وان قصیر القامه را
تامی آلوده نگردد دامنت، چون بگذری
در خرابات مغان ای شیخ برچین جامه را
میکنی تفسیر قرآن با همه زرق و نفاق
تا بکی زحمت دهی این آسمانی نامه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر انتقادی به وضعیت برخی روحانیون و شیخهاست که به آنها اشاره میشود که به جای دعوت به حقیقت و معنویت، به دنبال جلب توجه و قدرت هستند. شاعر از شیخ میپرسد که چرا عمامه را گرانتر میکند و در زمان دعوت، هیچ گونه صمیمیتی ندارد. همچنین به عدم توجه به واقعیتها و تفسیرهای نادرست قرآن اشاره میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که این شیخها در تلاش برای به دام انداختن دیگران هستند، اما خودشان از آلودگی و خطا دور نمیمانند.
هوش مصنوعی: ای شیخ، تا چه زمانی میخواهی عمامهات را سنگینتر کنی تا در زمان دعوت، صحنه را باشکوهتر و پرهیاهوتر کنی؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نکتهای اشاره میکند که نباید در زمان مناسب و در هنگام شکار، به دنبال کارهای خاص و ویژه رفت. بلکه باید از فرصتهای عمومی و عمومیتر نیز بهرهمند شد. به عبارت دیگر، نیاز به توجه به امور عمومی و غفلت نکردن از آنها بیشتر احساس میشود.
هوش مصنوعی: پرندهی افسانهای (عنقا) با بالهای یک مگس شکار نمیشود، و کسی که هنوز دانشآموز است، نمیتواند به مدرسهی یک علامه (عالم بزرگ) برسد.
هوش مصنوعی: چرا به دنبال شکار مگسهای بزرگ و کوچک هستی و وقت خود را تلف میکنی؟ تا کی میخواهی تلاش کنی و به سوی جلو و عقب بروی؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که در مکانهای آشفته و نابسامان قدم میزنی، سعی کن خود را از آلودگیها پاک نگهداری. ای شیخ، قبل از ورود به این مکانها، بهتر است که لباس خود را مرتب کنی.
هوش مصنوعی: تو با زرق و برق و نفاق تلاش میکنی تا تفسیر قرآن را بگویی، اما تا کی میخواهی این نامه آسمانی را به زحمت بکشی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرم دارد شیخ ما با خویشتن هنگامه را
کی بود از خود رهایی بستهٔ عمامه را
کسوت عریان تنی را مخترع طبع من است
من چو گل از خود برون آورده ام این جامه را
نامهٔ پیچیدهٔ عشاق زخم بسته است
[...]
بشکند آن تندخو چون آستین جامه را
می کند خون شهیدان زینت هنگامه را
در بیان آن کمر از مو قلم کردم نشد
از خیال خود تراشیدم بنان خامه را
می تواند زاهد بیچاره از سر بگذرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.