دو چشم مست تو کز خواب ناز برخیزد
هزار فتنه ز چین و طراز بر خیزد
کسی بطره کوتاه تو نیارد چنگ
مگر که از سر عمر دراز برخیزد
هر آنکه جان و سر اندر سر هوای تو کرد
ز خیل دلشدگان سر فراز برخیزد
هر آنکه بر سر راهت نشست و دل بتوبست
ز مهر هر دو جهان بی نیاز برخیزد
چنانکه زلف پریشیده تو بر رخسار
میان شک و یقین امتیاز برخیزد
بشاهراه حقیقت بمنزل تحقیق
کسی رسد که ز عشق مجاز برخیزد
ندیده ایم که از جام عشق بیخود و مست
کسی فتد که دگر باره باز برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.