باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست
تخمی که کسش برنخورد، اشک نیازست
خواری و عزیزی به هم آمیخته در عشق
هرگام درین بادیه صد شیب و فرازست
در عشق، بلا میسپرد دست به دستم
از بوته چو زر باز رهد در دم گازست
نرمی و درشتی ز کسی چشم ندارم
گر صلحپذیرست، وگر عربدهسازست
سر بر نزد از ناز ز گلگشت مرادم
زان روز که تخم املم اشک نیازست
بی جاذبه عشق به منزل نتوان رفت
گر راه خرابات، وگر راه حجازست
عشقت به دل گیر و مسلمان زده آتش
جولانی حسنت همه جا در تک و تازست
مرغ دل محمود هنوز از اثر عشق
پروانه فانوس سر خاک ایازست
آگاهی دل را نبرد غفلت ظاهر
در خواب نیم گرچه مرا دیده فرازست
قدسی سخن من همهجا آفت من بود
چون شمع که از چربزبانی به گدازست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معنی از لفظ سبکروح فلک پروازست
لفظ پرداخته بال وپر این شهبازست
عشق بالاتر از آن است که در وصف آید
چرخ کبکی است که در پنجه این شهبازست
خامشی پرده اسرار حقیقت نشود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.