گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قدسی مشهدی

در انتظار تو شد عمرها که چشم به راهم

مپیچ سر ز نیازم، متاب رخ ز گناهم

چه لذت است ببین انتظار آمدنت را

که در برابر چشم منی و چشم به راهم

مرا همای خرد گو به فرق سایه میفکن

به سر، سیاهی داغ جنون بس است پناهم

در انتظار تو ای شمع بزم، تا سحر امشب

چو شمع بر سر مژگان نشسته بود نگاهم

به عشق، کار دل و دیده‌ام ز یکدگر آید

بود چو شمع، یکی نور چشم و شعله آهم

ز زلف یار به روز سیاه خویش نشستم

مباد آنکه نشیند کسی به روز سیاهم

چه می‌کنم که همای سعادتم به سر آید؟

زمانه گو به تمسخر، پری مزن به کلاهم

منم که یوسف مصر معانی‌ام به حقیقت

برادران طریقت فکنده‌اند به چاهم

بهار تازه‌ام، ایام را ملول نکردم

به فرق خاک بود گرچه نودمیده گیاهم

نه از وصال تسلی، نه در فراق صبوری

مرا بسوز چو قدسی، که معترف به گناهم

 
 
 
جامی

گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیاهم

بس است خط عذار تو عذرخواه گناهم

نه قطره هاست ز اشکم به روز زرد فتاده

ز دست آبله ها چهره از زباله آهم

هزار تن بودم کاشکی که بهر قدومت

[...]

وحشی بافقی

دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم

هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم

کرشمه‌ای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی

به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم

میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا

[...]

بیدل دهلوی

به هر طرف‌ که هوای سفر شکست‌ کلاهم

همان شکست شد آخر چو موج توشهٔ راهم

خیال موی میان‌که شدگره به دل من

که عرض معنی باریک می دهد رگ آهم

به‌گلشنی‌که ادب داشت آبیاری حیرت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه