دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم
هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم
کرشمهای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی
به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم
میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا
چنین مکن که مرا عیب میکنند و ترا هم
کدام ملک به توفان دهم کدام بسوزم
که فرق تا به قدم سیل اشک و شعلهٔ آهم
فتادهام به رهت چشم و گوش گشته سراپا
بیا که گوش به آواز پا و چشم به راهم
مکن که عیب کنندت ز چون منی چو گریزی
که نیکنامی جاوید از برای تو خواهم
چو وحشی از چمن وصل رستم اول وآخر
سموم بادیهٔ هجر ، زرد کرد گیاهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حسرت و longing شاعر به محبوب است. شاعر از بیتوجهی و دوری محبوب خود شکایت دارد و احساس میکند که زمان به کندی میگذرد. او به زیبایی محبوب اشاره میکند و از او میخواهد که به او نگاهی بیندازد تا از زیباییاش کاسته نشود. شاعر همچنین به عواقب رفتار محبوب اشاره میکند و میگوید که بیتوجهی او باعث میشود که دیگران به او عیبجویی کنند. او در پایان به حالتی شبیه به وحشت و ناامیدی اشاره میکند و بیان میکند که محبت و وصال او باعث سرسبزی و شادابیاش میشود.
هوش مصنوعی: دو هفته است که تو به من توجه نکردهای و هنوز زمان آن نرسیده که از اشتباهات من بگذری.
هوش مصنوعی: اگر زیباییهای تو از بین نرود، با ناز و محبت گاه و بیگاه به ما توجه کنی و نگاهت همچون ماه به ما بتابد.
هوش مصنوعی: درست نیست که به خاطر خشم و کدورت، میان ما دیواری از جدایی ایجاد شود. نیازی نیست که به خاطر رفتار نادرست، ما را قضاوت کنند و تو هم در معرض قضاوت قرار بگیری.
هوش مصنوعی: کدام سرزمین را باید به توفان بسپارم و کدام را بسوزانم، در حالی که از سر تا پا غرق اشک و آتش فریادم هستم؟
هوش مصنوعی: من در جستجوی تو هستم و تمام وجودم را به شنیدن صدا و دیدن مسیر اختصاص دادهام. بیا که من منتظر صدای قدمهایت و برای دیدن تو به راه نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: اگر از من به خاطر عیبت انتقاد میکنند، نترس؛ چون من برای تو آرزوی نام نیک و جاودان دارم.
هوش مصنوعی: هنگامی که وحشی از چمن و دیدار رستم دور میشود، بادهای سوزان بیابان در نهایت باعث پژمردگی گیاهان من میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیاهم
بس است خط عذار تو عذرخواه گناهم
نه قطره هاست ز اشکم به روز زرد فتاده
ز دست آبله ها چهره از زباله آهم
هزار تن بودم کاشکی که بهر قدومت
[...]
در انتظار تو شد عمرها که چشم به راهم
مپیچ سر ز نیازم، متاب رخ ز گناهم
چه لذت است ببین انتظار آمدنت را
که در برابر چشم منی و چشم به راهم
مرا همای خرد گو به فرق سایه میفکن
[...]
به هر طرف که هوای سفر شکست کلاهم
همان شکست شد آخر چو موج توشهٔ راهم
خیال موی میانکه شدگره به دل من
که عرض معنی باریک می دهد رگ آهم
بهگلشنیکه ادب داشت آبیاری حیرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.