دیده را در عشق ازین به، مبتلا میخواستیم
گریه میکردیم و طوفان از خدا میخواستیم
وصل میجستیم و مطلب حسرت دیدار بود
عشق میگفتیم و درد بیدوا میخواستیم
شکر نعمت کس نمیداند چو ما، کز تیغ تو
یک جفا نادیده، عذر صد جفا میخواستیم
حسرت آلودگی هم نیست دور از لذتی
یک دو روزی خویشتن را پارسا میخواستیم
چند چون پروانه بر هر شعله بال و پر زنیم؟
آتشی مخصوص این مشت گیا میخواستیم
تا به کام خویش بنشینیم با هم ساعتی
عالمی دیگر ازین عالم جدا میخواستیم
تا شود روزم سیهتر، زود سر بر زد خطش
آنچنان شد تیره بخت ما، که ما میخواستیم
ضد مطلب را به مطلب نیست قدسی نسبتی
مدعایی برخلاف مدعا میخواستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست شوقی با گریبان آشنا میخواستیم
جامهٔ جان در غم عشقی فنا میخواستیم
دیده گریان، سینه سوزان، دل تپان، جان مضطرب
شکر للّه یافتیم آنچ از خدا میخواستیم
خود عیان بود آنچه میجستیم او را در نهان
[...]
کی مسیحا داشت در بار آنچه ما میخواستیم
عافیت بودش متاع و ما بلا میخواستیم
اشک ریزان تا در دارالشفا رفتیم دوش
نی دوای درد درد بیدوا میخواستیم
برد موسی بهر آمین گفتنم همره به طور
[...]
بر سر کوی تو روزی چند جا میخواستیم
از فلک یک حاجت خود را روا میخواستیم
باد بیرون میبرد از گلستان گل را مگر
شد نصیب گلستان آن گل که ما میخواستیم
دیر میآرد به مشتاقان نسیم پیرهن
[...]
عمرها ما از خدا درد ترا میخواستیم
آفت جان و دل خود از خدا میخواستیم
کام دل عمری ز چشمانت طلب کردیم حیف
سادهلوحی بین ز بیماران دوا میخواستیم
آسمان پردیر میجنبد پی تدبیر کار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.