شب که بی روی تو از اشک دمادم سوختیم
سوختیم افزون ز هر شمعی، اگر کم سوختیم
ما اسیران محبت، شام غم، چون تار شمع
سر برون کردیم از یک جیب و با هم سوختیم
آب چشم من شب هجران کم از آتش نبود
تا به نقش پا، چو شمع از چشم پر نم سوختیم
ما و دل در عاشقی با هم نگشتیم آشنا
پیش هم بودیم و بر تنهایی هم سوختیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.