گنجور

 
قدسی مشهدی

کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش

بدین وسیله مگر ناخنی زنم در خویش

ز ننگ شیخ و برهمن، چرا نظربازان

به هم چو تیر نیایند راست در یک کیش؟

نیَم ملول ز تقدیم مدعی، چه عجب

ز صبح صادق اگر صبح کاذب افتد پیش

ازین چه سود کزین پیش فیض بخشی بود

چه بهره یابد از انعام رفتگان درویش؟