کس چرا بیهده با مردم عالم باشد
هیچ غم نیست ز تنهایی اگر غم باشد
نگشایند ز پا سلسله، سودا زده را
دل همان به که در آن طره پر خم باشد
نگسلد از پی هم مرحمت ساقی عشق
زهر در شیشه کند باده اگر کم باشد
ساغر غیرتم آن به که نماند بیخون
نبود نور در آن دیده بینم باشد
خاک در چشم، اگر اشک علاجش نکند
تا به کی آینه در پیش تو محرم باشد؟
لذت عمر کسی یافت در ایام وصال
که غنیمت شمرد گر همه یک دم باشد
هرکه گردید گدای در میخانه عشق
فارغ از ملک کی و سلطنت جم باشد
ناخن کس نبرد زو سَبَل بهبودی
چشم هر داغ که بر حقه مرهم باشد
سنبل زلف تو از بس که رطوبت دارد
حلقه موی تو چون دیده پر نم باشد
آدمیزادهای از من چه گریزی چو پری
کی پری نیز گریزد اگر آدم باشد
کار شمشیر به سوزن نتوان پوشیدن
حیف باشد که لب زخم فراهم باشد
طاقت محرمی شانه ندارد قدسی
زلف او را بگذارید که درهم باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با غم عشق تو دل کیست که محرم باشد
با لب لعل تو جان چیست که همدم باشد
هر کرا دولت سودای تو شد دامن گیر
فارغ از محنت و آسوده دل از غم باشد
نسبت روی تو چنان نتوان کرد به ماه
[...]
مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد
این چنین نادره در ملک جهان کم باشد
پیش ما قصه به تزویر و به قرایی نیست
مرد عاشق بر ما اعلم و احکم باشد
رمز اسرار خدا را نتوان گفت بکس
[...]
سازم آن می نمکآلود که بیغم باشد
افگنم مشک در آن حقه که مرهم باشد
هست راحت الم کلبه احزان بر من
غم از آن خانه کنم وام که ماتم باشد
هر شبم عشق به افسون نوی بندد خواب
[...]
نخورم زخم در آن کوچه که مرهم باشد
نشوم کشته در آن شهر که ماتم باشد
خجل آن کشته که چون تیغ کشد غمزهٔ دوست
احتیاجش به دم عیسی مریم باشد
گفت و گوهای حکیمانه نیالاید عشق
[...]
گر صفای حرم کعبه ز زمزم باشد
زمزم کعبه دل دیده پر نم باشد
تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا
نطق عیسی ثمر روزه مریم باشد
دست حرص از دل سودازدگان کوتاه است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.