گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قدسی مشهدی

از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآید

ترسم که رفته رفته طوفان غم برآید

از اتحاد چشمم با پای، در ره عشق

مالم چو دیده بر خاک، نقش قدم برآید

گر دست شام هجران گیرد گلوی شب را

مشکل که تا قیامت، از صبح، دم برآید

در موج‌خیز دریا هر لحظه نیست طوفان

کز رشک آب چشمم دریا به هم برآید

از بار محنت دل فرسود جسم قدسی

یک مشت استخوان چند با کوه غم برآید؟