هرچند در میانه اخوان تمیز نیست
داند خرد که مصر سخن بی عزیز نیست
سررشته سخن همه چیز آورد به دست
چون بنگری برون ز سخن هیچ چیز نیست
آگه ز حال سوختگانت که میکند؟
شمع از میانه رفته و پروانه نیز نیست
نقد حیات خود به هوس میدهی ز دست
ورنه بهای کون و مکان یک پشیز نیست
اوراق ساده تا بود و کلک عنبرین
زنهار غم مخور که غلام و کنیز نیست
بنمای ای فلک که درین بوستانسرای
در غورگی کدام هنرور مویز نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاقانیا به دولت ایام دل منه
کایام هفتهای است خود آن هفته نیز نیست
روز و شب است سیم سیاه و زر سپید
بیرون ازین دو عمر تو را یک پشیز نیست
چرخ است خوشهای به زکاتش مدار چشم
[...]
ما را ز دست جور تو پای گریز نیست
راحت، نصیب دیده خونابه ریز نیست
شد سنگ، خاک در کف طفلان ز انتظار
داغم ازین خرابه که دیوانهخیز نیست
با دشمنم چه کار که از بیتعلقی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.