لب لعلت گزیدنم هوس است
خون او را مکیدنم هوس است
ای سراپا نمک سر انگشتی
از بیانت چشیدنم هوس است
فحش از کان قند لبهایت
من مکرّر شنیدنم هوس است
من بدور از لبت چون اسکندر
سوی حیوان دویدنم هوس است
تا فکندی بتا ز رخ پرده
حور و رضوان ندیدنم هوس است
تا نمودی تو روی شهر آشوب
بت پرستی گزیدنم هوس است
تا که کفر دو زلف تو دیدم
دل ز ایمان بریدنم هوس است
از کمان تو ناوک غمزه
به دل و جان خریدنم هوس است
گلی از گلستان عارض تو
یعنی یک بوسه چیدنم هوس است
همچو کحل الجواهری به بصر
خاک پایت کشیدنم هوس است
پرده ای شد حجاب چهرۀ جان
پردۀ جان دریدنم هوس است
هان غبارا چو طایر قدسی
سوی رضوان پریدنم هوس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.