ای خوش آن دردی که درمانش توئی
خرّم آن راهی که پایانش توئی
گر به سر پویم ره مقصود را
غم ندارم زانکه پایانش توئی
کی هوای بوستانش در سر است
هرکه در خلوت گلستانش توئی
ای شکنج زلف پرچین نگار
خرمّا گویی که چوگانش توئی
ای خوشا آب و هوای آن دیار
که سهی سرو خیابانش توئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف عشق و زیبایی معشوق میپردازد. او از دردی سخن میگوید که تنها معشوق میتواند آن را درمان کند و راهی را میستاید که به معشوق ختم میشود. شاعر با اشاره به گلستانی که معشوق در آن حضور دارد، اذعان میکند که برای رسیدن به هدفش نگران نیست زیرا معشوق در انتهای مسیر حضور دارد. او همچنین به زیبایی و لطافت معشوق اشاره میکند و از هوای دلپذیر دیاری که معشوق در آن است، به شوق میآید. به طور کلی، این شعر بیانگر عشق عمیق و وابستگی شاعر به معشوقش است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن دردی که تنها تو میتوانی آن را درمان کنی و خوشا به حال راهی که تنها به تو منتهی میشود.
هوش مصنوعی: اگر به هدفم برسم، نگران چیزی نیستم چون در انتها تو هستی.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش یاد و خاطره باغ را داشته باشد، همیشه در تنهایی خود به یاد تو است.
هوش مصنوعی: ای زیبای دلربا با موهای پرچین و پر پیچ و تاب، انگار که تو خود آن چوگان هستی که در بازی عشق به دست میچرخد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن دیاری که در آن، تو مانند درختان سرو بلند و زیبا هستی و خیابانهایش به زیبایی تو مزین شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو دردست و درمانش تویی
هست عاشق صورت و جانش تویی
آنچه در درمان نیابد دردمند
هست در دردی که درمانش تویی
سالک راه تو زاول واصلست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.