فکندم رخت در میخانۀ عشق
کشیدم دُردی از پیمانۀ عشق
به بحر اشک خونین غوطه خوردم
ربودم گوهر یکدانۀ عشق
مخوان زاهد به فردوسم که الحق
ز قصر خلد بِه ویرانۀ عشق
به زنجیر مِی از راهم بگردان
که رسوا می شود دیوانۀ عشق
برو واعظ که در یک سر نگنجد
حدیث عقل با افسانۀ عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربههای عمیق عشق و دردهای ناشی از آن سخن میگوید. او به میخانۀ عشق میرود و از فراق و رنج ناشی از آن گله میکند. شاعر با توصیف غوطهخوردن در اشک و احساساتش، به ارزش و اهمیت عشق اشاره میکند و از زاهدان و واعظان میخواهد که او را درک نکنند؛ زیرا عشق و عقل دو جهان متفاوت هستند که نمیتوان بهراحتی آنها را با هم مقایسه کرد. او در پایان، به رسوایی و جنون ناشی از عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من لباس خود را در مکان عشق گذاشتم و جرعهای از جام عشق نوشیدم.
هوش مصنوعی: در دل ابراز عشق عمیق و دردناک خود غرق شدم و ارزش واقعی عشق را به دست آوردم.
هوش مصنوعی: از زاهد نخواه که مرا به بهشت ببرد، زیرا واقعاً ویرانهی عشق برایم از قصر بهشت بهتر است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و جنونم، مرا از راه خود دور کن و به زنجیر می ببند، زیرا این عشق مرا به رسوایی میکشاند.
هوش مصنوعی: ای واعظ، برو، زیرا نمیتوان در یک دل همزمان به سخنان عقلانی و داستانهای عاشقانه گوش داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نروید تخم کس بیدانه عشق
کس ایمن نیست جز در خانه عشق
میی دارد در آن خمخانهٔ عشق
که بیشک آن خورد دیوانهٔ عشق
منوش از دهر جز پیمانهٔ عشق
میاور یاد جز افسانهٔ عشق
نداند عقل راه خانهٔ عشق
که عقل کل بود دیوانهٔ عشق
می شوقم ده از پیمانهٔ عشق
که جوشد برلبم پروانهٔ عشق
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.