گنجور

 
قطران تبریزی

ای آنکه مر ترا بجهان در نظیر نیست

آنکو خطر نیافت ز فیضت خطیر نیست

ای یادگار آنکه نبودش نظیر کس

ای دلفروز آنکه کس او را نظیر نیست

تو ماه روزگاری و او میر روزگار

چون او و چون تو بر بزمین ماه و میر نیست

چندان که داشت تاج و سریر ولوا جهان

چون تو سزای تاج ولوا و سریر نیست

دست مخالفان تو هست از دهان قصیر

دست موافقانت ز گردون قصیر نیست

چون روی دوستان تو گلنار و لاله نیست

چون روی دشمنان تو زرد و زریر نیست

آن کز تو نیست گشته جلیل او جلیل نیست

وان کز تو نیست گشته حقیر او حقیر نیست

چون دست تو برادی ابر بهار نیست

چون لفظ تو بپاکی در منیر نیست

شادان بزی بشاهی با میر جاودان

کز هر دو چون ز روزی کس را گزیر نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode