چون کمانم چفته دارد عشق بالائی چو تیر
مهر رخساری ز مهرم سوخته دارد چو تیر
لاله از رنگ رخ او بشکفد در ماه دی
باده از باد دل من بفسرد در ماه تیر
گونه گیرد برگ گل از روی او وقت بهار
رنگ خواهد با درنگ از روی من هنگام تیر
مردم اندازند دل زی نرگسان او از آنک
نرگسانش زی روان مردم اندازند تیر
مشکر از آن زلف قیمت باده را زان لب نصیب
سرو از آن قد مستقیم و ماه ازان خد مستنیر
روی رنگینش ربوده نور ماه و رنگ گل
زلف مشگینش گرفته بوی مشگ و رنگ قیر
بر زریر از مهر او هر ساعتی بارم عقیق
بر عقیق از چهر او هر ساعتی بارم زریر
گر من اندر هجر آن گلرخ فغان دارم رواست
بلبل اندر وصل گل باری چرا دارد نفیر
از نفیر او بنالد جان عاشق زار زار
از فروغ گل بماند چشم عاشق خیر خیر
شاخ گل بر کف نهاده رطلهای سرخ می
برگشیده هم بر او عندلیب آوای زیر
مرغزار از سبزه پوشیده است زنگاری پرند
کوهسار از لاله گسترده است شنگرفی حریر
ابر چون غواص بر صحرا همیبارد درر
باد چون عطار بر بستان همی ریزد عبیر
آب چون جوشن شده است اندر غدیر از فعل باد
باغ جوشن پوش گشت از بیم باد اندر غدیر
گشت مشگین بوستان و گشت رنگین گلستان
گشت پر قیر آسمان و گشت پر می آبگیر
ابر نوروزی بباران پرورد گل را همی
ابر چون دایه است و گل چون کودک و باران چو شیر
گاهی از قمری نوا و گاهی از ساری سرود
گاهی از بلبل فغان و گاهی از صلصل صفیر
چرخ تیره زابر چون از گرد لشگرگاه شاه
باغ لعل از لاله چون از باده مجلسگاه میر
میر ابونصر آنکه سالش خرد و فرهنگش بزرگ
میر مملان آن بتن برنا و فضل و عقل پیر
پیر از او گردد جوان غمخوار ازو یابد نشاط
زو قوی گردد ضعیف و زو غنی گردد فقیر
شیر بینی و شرر آنگه که باشد بر سمند
مهر بینی و سپهر آنگه که باشد بر سریر
گر مخالف دیو گردد هست خسرو دیوبند
ور معادی شیر گردد هست دارا شیرگیر
دشمنانرا جان بنالد چون کشد اسبش صهیل
دوستانرا دل بخندد چون کند کلکش صریر
گر گذارد نظم بارد لفظ او در نظیم
ور نگارد نثر آرد کلک او در نثیر
کرد پنداری دلشرا ایزد از عقل خلیل
کرد پنداری تنشرا ایزد از جان جریر
از تف شمشیر او جزویست اصل صاعقه
وز دم بدخواه او بهریست باد زمهریر
جان مضطر گشته از گفتار او یابد قرار
چشم تاری گشته از دیدار او باشد قریر
لفظ او مانند الماس و دلش مانند موم
آن یکی دانش نگار و این یکی دانش پذیر
دشمنانشرا بود اصل مقر تحت الثری
دوستانشرا بود خاک قدم چرخ اثیر
زیر امر او جهان او زیر امر دست و دل
هست اسیر او سپهر و دست و دل را او اسیر
از خیال مهر او گردید پنداری بهشت
از مثال خشم او گردید پنداری سعیر
پست باشد پیش عالی رأی او چرخ بلند
خشگ باشد پیش کافی کف او بحر قعیر
یاد او کردن بکین با جان خطر کردن بود
وز خطر باشد گریزان خاطر مرد خطیر
نام و دست او بلند و لفظ و عقل او درست
فضل و جود او بزرگ و رأی و روی او طریر
ای خداوندی که ناوردت فلک از بن عدیل
ای جهانداریکه ناوردت جهان از بن نظیر
همچو جان بایسته ای همچون خرد شایسته ای
همچو دولت پاک رائی همچو نعمت ناگزیر
بحر با دستت سراب و ناز با خشمت عذاب
خلد با باغت خراب و چرخ با قصرت قصیر
خلق را ذمی گران باشد ز تو رنجی سبک
خلق را مدحی قلیل از تو بود گنجی کثیر
تا نشان و نعت یوسف هرکسی خواند زبر
تا حدیث و وصف قارون هرکسی خواند ز بیر
باد چون یوسف ولیت از بئر رفته سوی تخت
باد چون قارون عدوت از تخت رفته سوی پیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی عشق و احساسات عاشقانه را توصیف میکند. شاعر، با استفاده از تشبیهات و تمثیلات غنی، به توصیف زیباییهای معشوق و تاثیر او بر دل و جان عاشق میپردازد. او از رنگ رخسار معشوق، عطر زلف و قد مستقیم او سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه این زیباییها میتوانند زندگی و بخشی از وجود عاشق را تحت تاثیر قرار دهند. همچنین شاعر به تصویرسازی از طبیعت و تغییرات فصلی میپردازد که نشاندهنده شدت عشق اوست. در نهایت، او به مقام و منزلت معشوق اشاره میکند و عظمت او را در برابر دنیا و دیگران به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق قوی و پابرجاست، مانند کمانی که چفت شده، احساساتی عمیق و سرشار از احساسات را به همراه دارد. چهره محبوبم مثل تیر، از عشق شعلهور شده و قلبم را به آتش کشیده است.
هوش مصنوعی: وقتی که لاله با رنگ چهرهٔ او شکوفا میشود، در دیماه، بادهای که دل مرا بادهزده میکند در تیرماه به من حسرت میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی بهار میرسد، گلها رنگ و زیبایی خاصی میگیرند که نشاندهنده نشاط و زندگی است. اما در تابستان، من به خاطر غم و اندوهی که در دل دارم، مانند گل نمیتوانم زیبا و شاداب باشم. بیتوجهی به احساسات و زیباییهای بهار و غم تابستان من را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر زیبایی و دلربایی او، دل میبازند و از این رو نظر دیگران به او جلب میشود، زیرا چشمانش مانند تیرهای زهرآلود بر دلها اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت زلف تو باعث میشود که بهای باده و شراب از آن لب با ارزش شود. قد تو که راست و زیباست، همچون سرو است و چهرهات که مانند ماه میدرخشد، درخشانی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: موهای مشکی و مجعدش بویی شبیه مشک دارد و رنگی مانند قیر به خود گرفته است. همچنین زیبایی او آنچنان است که نور ماه را به خود جلب کرده است، به طوری که رنگینکمانی از زیبایی در او به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: محبت او هر لحظه بر دلم سنگینی میکند، و زیبایی او باعث میشود که هر لحظه شادباشی از دل برافروزم.
هوش مصنوعی: اگر من در دوری و جدایی آن دختر زیبا ناله و فریاد میکنم، این درست است؛ اما چرا بلبل در زمان وصال گل، بیدلیل زجه و ناله میزند؟
هوش مصنوعی: از صدای او، جان عاشق به شدت ناله میزند و چشمان عاشق به روشنی و زیبایی گل خیره مانده است.
هوش مصنوعی: گلهایی زیبا و خوشبو در دست گرفته و وزنههای سنگین از شراب قرمز را زیر آن دیده، در حالی که بلبل با صدای خوشش در گوشهای میخواند.
هوش مصنوعی: چمنزار مملو از سبزه است و پرندگان در کوهها بر روی لالهها نشستهاند و همه جا رنگ و لعاب زیبا و زرق و برقی دارد.
هوش مصنوعی: ابر مانند یک غواص در صحرا، مرواریدهایی را میبارد و باد مانند یک عطاری، عطر را به باغ میپاشد.
هوش مصنوعی: آب در غدیر مانند زرهای شده است، زیرا باد در حال وزیدن است و باغ نیز به واسطهی ترس از باد، مانند زرهای محافظت شده است.
هوش مصنوعی: در باغ مشگین و گلهای رنگارنگ گردش کرد. آسمان در زیر باران رنگ به رنگ شد و آبگیرها پر از می شد.
هوش مصنوعی: ابرهای نوروزی مانند یک دایه هستند که گل را پرورش میدهند. گل مانند یک کودک است و باران، مانند شیر که به کودک Nour میرساند.
هوش مصنوعی: گاهی صدای قمر را میشنوی و گاهی ترانههایی از ساری. گاهی فغان بلبل را میشنوی و گاهی صداهای شیرین آب را.
هوش مصنوعی: روند سرنوشت و زمان، مانند میدان جنگی است که به صورت تیره و ناپایدار به پیش میرود. در این میان، باغ سرخرنگ لالهها نمادی از زیبایی و خوشی دارد، که همچون دمی شیرین در میخانهای است که مینوشند.
هوش مصنوعی: میر ابونصر، فردی است که سالهای زندگیاش کم و فرهنگش بسیار غنی است. او بزرگترین سرپرست و رهبر مملکت است، جوانی با فضیلت و عقلی پخته.
هوش مصنوعی: سالمند به واسطه او جوان میشود و کسی که غم دارد از او شادمانی میگیرد. ضعیف به خاطر او قوی میشود و فقیر از او بینیاز میگردد.
هوش مصنوعی: وقتی شیر را ببینی و آتش را در حال حاضر، آن زمان است که بر اسب مهر نگاه میکنی و آسمان را در حالی که بر تخت نشستهای مشاهده میکنی.
هوش مصنوعی: اگر خسرو دیوبند با دیوها دشمن شود، او همانند یک معادی میشود که شیر را رام میکند. همچنین اگر دارا به شیر تبدیل شود، او میتواند به همه چیز دست یابد.
هوش مصنوعی: دشمنان در زمان سختی و مشکلات به شدت ناله میکنند، اما دوستان با دل شاد و خنده به یکدیگر خوش میگذرانند و از لحظات خوب لذت میبرند.
هوش مصنوعی: اگر کلام او نظم و ترتیب پیدا کند، به شکل زیبایی به نظم درمیآید، و اگر نتواند نظم بگیرد، قلم او نثر خوشی خواهد آفرید.
هوش مصنوعی: خداوند گمان کرده که دل ابراهیم از عقل پر شده و همچنین بدن جریر را از جان و روح سرشار کرده است.
هوش مصنوعی: قدرت و رسوخ شمشیر او همانند رعد و برق است و از نفس نفرتانگیز او، سرما و سردی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: جانم از شنیدن سخنان او به تنگ آمده و آرامش را گم کرده است. چشمم، به خاطر دیدن او، غمگین و افسرده شده است.
هوش مصنوعی: او از نظر کلامش مانند الماس است، در حالی که دلش همچون موم نرم و قابل شکلگیری است. یکی به عنوان خالق علم و دانش عمل میکند و آن دیگری در نقش دریافتکننده علم قرار دارد.
هوش مصنوعی: دشمنان او در زیر زمین به خاک تبدیل میشوند و تنها اصل و ریشهشان در عمق زمین باقی میماند. اما دوستانش همواره در زیر پای او و در چرخش زندگی حضور دارند، انگار که به خاطر او به پا میخیزند و خاک پای او هستند.
هوش مصنوعی: جهان تحت فرمان اوست، و همه چیز به دست و دل او وابسته است. آسمان و احساسات نیز به تسلط او درآمدهاند.
هوش مصنوعی: در ذهن من، محبت او به نوعی بهشت را تداعی میکند و خشم او هم مانند آتش دوزخ به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: چرخ بلند و آسمان در برابر عقل و فکر او بیاهمیت است، همانطور که دریای عمیق در برابر دستی که به اندازه کافی قدرت دارد، بیارزش است.
هوش مصنوعی: یاد او کردن با احساس شدت و خطر همراه است و کسانی که دلیر و شجاع هستند، از این خطر فراری نمیشوند.
هوش مصنوعی: این فرد دارای نام و شهرتی بلند آوازه است و قدرت بیان و تفکرش درست و صحیح است. کیمیاگری او در بخش دانش و سخاوت بسیار فراوان است و نظر و چهرهاش خوشایند و دلنشین است.
هوش مصنوعی: ای خداوندی که زمین و آسمان را از پایه و اساس خود برپا داشتی و ای پروردگاری که جهان را بدون مشابهی آفریدی.
هوش مصنوعی: تو همانند جان ارزشمندی، همچون خرد و دانایی سزاواری، همانند نعمت و ثروت نیکو و باارزشی هستی که وجودت لازم و ضروری است.
هوش مصنوعی: دریا با دستانت به کانون توهم تبدیل میشود و ناز و لطافت تو با خشمات به عذاب بدل میشود. باغ بهشت با باغ تو در ویرانی است و دنیا در مقایسه با کاخ تو ناچیز به نظر میآید.
هوش مصنوعی: مردم از تو رنجی زیاد میکشند که برایشان سنگین است، اما اگر تو به آنها کمی مدح و ستایش بگویی، برایشان مانند گنجی با ارزش خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به وصف و زیبایی یوسف اشاره کند، نشان میدهد که به مقام و جمال او توجه دارد. اما وقتی به توصیف قارون پرداخته میشود، بیشتر به دنائت و ثروت بیکیفیت او اشاره میشود. این دو بیان نشاندهنده دو حالت کاملاً متفاوت هستند.
هوش مصنوعی: باد مثل یوسف از چاه خارج شده و به سمت تخت میرود، و مانند قارون که از تخت پایین آمده، به سوی انسان کهنسالی میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا سپاه گل هزیمت شد ز خیل ماه تیر
از ترنج افروخت بستان چون سپهر از ماه تیر
با منقط سیب گوئی نار کفته کرده جنگ
این بخست آنرا بتیغ و آن بخست اینرابتیر
کان بتن بر کفته دارد زخمها از تیغ مهر
[...]
مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر
کنج باغ و بوستان را کرد غارت ماه تیر
بدره بدره زریابی زیر پای هر درخت
توده توده سیم بینی در کنار هر غدیر
از فراق نوبهاران در دل نارست نار
[...]
پیر شد طبع جهان از گردش گردون پیر
تیر زد بر خیل گرما لشکر سرمای تیر
تا هوا سنجاب پوشید و حواصل کوهسار
گلبن از دیبا برهنه است و گلستان از حریر
حُلّه بافان را برون کردند گویی از چمن
[...]
ای سنایی جهد کن تا پیش سلطان ضمیر
از گریبان تاج سازی وز بن دامن سریر
تا بدین تاج و سریر از بهر مهرویان غیب
هر زمانی نوعروسی عقد بندی بر ضمیر
با چنین تاج و سریر از بهر دارالمُلکِ سِرّ
[...]
ای مجیر دین ایزد ، کایزدت بادا مجیر
در معالی بی عدیلی ، در مکارم بی نظیر
داعی اعمال را کف جواد تو مجیب
خایف ایام را سعی جمیل تو مجیر
بدسگالان را خلاف امر تو بئس القرین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.