هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
هوا بگرید هر ساعتی چو دیده من
هوا بدشت ز دیبا همی زند خر گاه
صبا بباغ ز عنبر همی زند خرمن
سپهر گشته چو گردان ز ابر آهن پوش
و زو درخش جهنده چو آتش از آهن
ز حله ابر تهی کرد کارگاه طراز
ز مشگ باد تهی ساخت کارگاه ختن
ز روی خاک در آورد آن هزار نگار
بروی آب بر آورد این هزار شکن
هیمشه حورالعین را فلک بد است مقام
همیشه اهریمن را زمین بد است وطن
کنون ز لاله زمین گشته جای حورالعین
کنون ز ابر هوا گشته جای اهریمن
زمین چو پیکر فرخار گشت نقش نمای
صبا چو آهوی خر خیز گشت نافه فکن
ز ابر گشت بکردار جان دیو هوا
ز لاله گشت بکردار چهر حور چمن
لباس دشت کنون گشت نیلگون و شی
لباس چرخ همه گشت نیلگون ادکن
ز باد برگ گل سرخ ماند بر سر آب
چو خون دشمن بر تیغ شاه شیرافکن
خدایگان جهان شهریار ابومنصور
که هست تیغ زن و دیو بند و شیر اوژن
همیشه آخته با خنجر جفا خنجر
همیشه دوخته با دامن وفا دامن
بدو کریمی نازنده چون بعقل روان
بدو بزرگی پاینده چون بروح بدن
هوای روشن با خشم او شود تاری
زمین تاری با مهر او شود روشن
میان هیچ دلی کین او نگیرد جای
چو آب جای نگیرد میان پرویزن
اگر بچشم بدی بنگرد کسی سوی او
بچشمش اندر مژگان شوند چون سوزن
بمرگ ماند هنگام کینه جستن باز
به ابر ماند هنگام خرمی کردن
برزم باک ندارد ز پیل مست و پلنگ
بجود باز ندارد ز دوست از دشمن
ایا گرفته سخا زیر کف تو مأوی
و یا گرفته وغا زیر تیغ تو مسکن
نه حاسد تو شناسد که چون بود شادی
نه ناصح تو شناسد که چون بود شیون
همیشه در دل زوار تو نشسته نشاط
همیشه در دل بدخواه تو فتاده فتن
همیشه تا نبود معدن شتاب درنگ
همیشه تا نبود موطن دربنگ ز من
تن تو باد طرب را و طیب را موطن
دل تو باد خرد را و علم را معدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، طبیعت به وصف زیباییهای خود پرداخته و به توصیف فصل بهار و شگفتیهای آن میپردازد. هوا در حال شادابی و طراوت است و زینتهای طبیعت مانند گلها و شاخسارها به زیبایی توصیف شدهاند. همچنین، رابطه میان انسان و طبیعت نیز به تصویر کشیده شده و احساسات انسانی در برابر زیباییهای طبیعی بیان میشود. در نهایت، شاعر به بزرگی و قدرت یک شخصیت (شاید یک پادشاه) اشاره میکند که همواره در بین مردم خود شادی و نشاط به وجود میآورد و از دشمنان میهراسد. این شعر احساساتی از شگفتی، عشق به طبیعت و احترام به قدرت حیات را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی در حال وزیدن است و چمنها را تحت تأثیر قرار میدهد، در حالی که ماه در آسمان به درختان سمن زینت میبخشد.
هوش مصنوعی: گل سمن که در چمن شکفته، شبیه به چهره ی زیبای محبوب است که در زیر سایه ی گل بنفشه خوابیده، مانند پشت درختان سایه دار است.
هوش مصنوعی: زمین در هر لحظه به خاطر زیبایی چهره محبوبم شاد و خندان است، در حالی که آسمان به خاطر دلشکی و غم من، در هر لحظه میبارد.
هوش مصنوعی: هوا با نسیم خنکی که شباهت به پارچه دیبا دارد، در حال وزیدن است و گاهی بوی خوش عطر را از باغ به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: آسمان مانند گردشی از ابرهای تیره است و از آنسو، نوری درخشنده مانند شعلههای آتش از آهن به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: ابر در کارگاه طراز، با خود خالی از کار شد و بوی خوش مشگ باعث شد که فضای ختن خالی و ساکت بماند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیباییهای طبیعی اشاره دارد. در آن به یک هزار نگار که روی خاک نمایش داده شده، اشاره میشود و همچنین به هزاران موج و چین و شکن که در آب به وجود آمدهاند. به طور کلی، به زیباییهایی که از دل زمین و دریا نمایان میشود، پرداخته میشود.
هوش مصنوعی: فرشتگان همیشه در آسمان جایگاهی نخواهند داشت و همیشه اهریمن در زمین جایگاهش بد خواهد بود.
هوش مصنوعی: الان، زمین به زیبایی لالهها آراسته شده و مانند بهشت حورالعین شده است. همچنین، ابرها در آسمان به گونهای تغییر کردهاند که شبیه به اهریمن و نیروهای شیطانی به نظر میآیند.
هوش مصنوعی: زمین مانند پیکری زیبا و نیکو درخشید و نسیم صبحگاهی مانند آهویی که در دشت میدود، به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: هوای دیوانهوار از ابر به اراده جان میگیرد و چهره گل لاله به خاطر زیباییاش مانند چهره حوریان باغ میشود.
هوش مصنوعی: الان لباس دشت به رنگ آبی در آمده و آسمان هم با همین رنگ پوشیده شده است.
هوش مصنوعی: برگ گل سرخ که توسط باد روی آب باقی مانده، به مانند خون دشمنی است که بر تیغ شاهی افتاده است.
هوش مصنوعی: خداوندگار جهان، شاه ابومنصور، که همچون شمشیری برنده است و دیوان را به بند میآورد و مانند شیری نیرومند است.
هوش مصنوعی: همیشه آماده است تا با خنجر بدی ضربه بزند و همیشه با دامن محبت و وفا خود را محافظت میکند.
هوش مصنوعی: به او که بخشنده و مهربان است، به مانند عقل که در وجود آدمی حیات میبخشد، احترام بگذار. او همچون روح است که به تن زندگی میدهد و باعث رشد و بزرگی میشود.
هوش مصنوعی: هوای آفتابی وقتی با خشم او مواجه میشود، در تاریکی فرو میرود، اما با محبت او، همه چیز روشن و سرشار از نور میشود.
هوش مصنوعی: در دل هیچکس، کینه و حسادت جایی ندارد؛ همانطور که آب نمیتواند در جایی که پُر است جا بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با نگاه بد به دیگری بیفتد، چشمان آن شخص به اندازهی سوزن تیز و دراز میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به فکر انتقام و کینهتوزی است، مانند ابری است که مانع از تابش نور خورشید و خوشحالی میشود. این حالت همیشگی نیست و با تغییر شرایط، امکان شادی و آرامش نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: ترس و واهمهای از حیوانات وحشی مانند فیل و پلنگ ندارم؛ زیرا که در برابر دوست، هیچگونه خوفی از دشمن احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: آیا کرامت و بخشندگی زیر دست تو قرار دارد، یا اینکه جنگ و درگیری زیر شمشیر تو جای دارد؟
هوش مصنوعی: نه کسی که حسادت میکند میتواند بداند شادی چگونه است، و نه کسی که نصیحت میکند میتواند درک کند که شیون چگونه به وجود میآید.
هوش مصنوعی: همواره در دل زائران تو شادی و نشاط وجود دارد، اما در دل دشمنانت فتنه و آشفتگی حاکم است.
هوش مصنوعی: زمانی که تنها در انتظار چیزی هستی، هیچ زمانی برای شتاب و عجله نخواهی داشت. همچنین، وقتی که از سرزمین خود دوری کنی، ذهن و فکر تو همواره در نگرانی و بیقراری خواهد بود.
هوش مصنوعی: بدن تو باید محل شادی و خوشی باشد و دل تو باید مکانی برای خرد و دانش باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
به رنگ آب گل و می شده است دیده من
ز مهر آن لب میرنگ و چهره گلگون
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.