هلا شادی کن و می خور که بستان شد بهشت آئین
که جز می خوردن و شادی نباشد در بهشت آئین
زمین همچون بدخشان شد ز رنگ ارغوان و گل
هوا همچون ملستان شد ز بوی نرگس و نسرین
ز گلبن گل همی خندد بسان دلبر نازان
بر او بلبل همی گرید بسان عاشق مسکین
بنفشه ساخت بستان را ز یاقوت کبود افسر
شکوفه بست مرجان را ز در شاهوار آذین
چمن چون پر طاوس است و لاله چون پر طوطی
هوا چون پشت باز است و چمن چون سینه شاهین
بحورالعین و می باشد بهشت آراسته وینک
بهشت راستین باغست و می بر دست حورالعین
شبانگاه آسمان بینی شده بر لاله و نسرین
سحرگه بوستان بینی شده پر زهره و پروین
تو گوئی عاریت خواهد شبانگاه این ستاره زان
تو گوئی عاریت جوید سحرگه آن شکوفه زین
شکفته نرگس اندر باغ چون اشگ و رخ عاشق
چو زهره رفته در پروین بسیمین جام زرآگین
و یا چون خاتم مینا نگینش زرد یاقوتی
ز بهر محکمی بر بسته شش دندانه سیمین
چمن چون دیبه چینی برو صد گونه گل رسته
چو اندر مجلس خاقان نشسته لعبتان چین
از آن کامسال بستانست نیکوتر ز هر سالی
ز بیم چشم بد بلبل بر او خواند همی یاسین
برآید بسد و مینا بدست از باد خردادی
هر آن گردی کجا بودی فرو شست ابر فروردین
بسان جام یاقوتین بر گلبن شکفته گل
هزار آوای بر گل بر کشیده نغمه شیرین
یکی گوئی همی دارد بیاد شاه جستان می
یکی گوئی همی خواند مدیح میر شمس الدین
یکی سازنده خویشان بسان چشمه حیوان
یکی سوزنده خصمان بسان آذر برزین
چو نوش است این موافق را چو زهر است آن مخالف را
چو برقست آن میان که چو ماهست این میان زین
یکی چون معتصم دائم درافشان است در مجلس
یکی دائم بمیدان در سرافشانست چون افشین
از این دانا شود نادان وز آن قارون شود مفلس
ازین غمگین شود شادان وز آن شادان شود غمگین
یکی در جنگ بسپارد بجان بدسگالان غم
یکی در بزم بزداید ز روی نیکخواهان چین
از این شاهی همینازد چو جان از عقل و جسم از جان
زان میری همی بالد چو ملک از داد و علم از دین
یکی چون شیر با شمشیر و چون خورشید با ساغر
یکی چون آب گاه مهر و چون آتش بگاه کین
هم ایشان یار با دولت هم ایشان یار با دانش
جهان زیشان سپهرآسا زمین زیشان سپهرآئین
بروز جنگ خصمان را همی سازند هر جائی
بتیغ از طینشان بستر بخشت از خشتشان بالین
بپیش رایت ایشان نپاید رایت قیصر
چنان چون پیش باد سرد هنگام خزان یقطین
بیکجا ساخته هر دو بتار و پود جان و تن
همانا کردشان یزدان دل از یک گل تن از یکطین
ز فر نام این کردند و قهر دشمنان آن
درفش و منبر و سکه سنان و خنجر و زوبین
همه گفتارشان باشد بشاهین خرد سخته
بگاه جود نشناسد ز زر و سیمشان شاهین
بگاه فر این گویند نام صاحب آصف
بروز جنگ آن گیرند یاد سید صفین
گر از روی معادیشان بسایه برفتد شاید
چو بر آن سایه بگماری براید روین و روئین؟
همیشه کاخ دولت را سخا و عدلشان بنیان
همیشه باغ نعمت را سنان و تیغشان پرچین
همیشه آفرین خوانم بر ایشان از دل صافی
که بر خصمان ایشان باد دائم ز آسمان نفرین
کز ایشان گشت کارم راست بختم نیک عیشم خوش
همم رامش هم آرامش همم تائید و هم تمکین
گهی رامش ببینم زین گهی آرام گیرم زان
گهی خلعت ستانم زان گهی دینار یابم زین
از ایشان یافتم نعمت از ایشان یافتم حشمت
از ایشان یافتم تشریف از ایشان یافتم تزئین
بباید سوی من کردن زمان را یک نظر دیگر
پس آنگاهی چه می باشم چو شاهنشاه قسطنطین
الا تا باد در نیسان کند بیجاده گون لاله
الا تا باد در تشرین کند دینارگون نسرین
ز شادی روی یارانشان چو لاله باد در نیسان
ز خواری روی خصمانشان چو نسرین باد در تشرین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به توصیف بهشت و زیباییهای طبیعت پرداخته است. او شادی و میگساری را به عنوان آیین بهشت معرفی میکند و میگوید که در این دنیا نیز زیباییهایی مانند گلها و عطرها وجود دارند. شاعر با زبان رمزآلود و استعاری، گلها را به موجوداتی عاشق تشبیه میکند و محیط را پر از رنگ و زندگی وصف میکند. او همچنین به تضاد بین شادی و غم، دوست و دشمن اشاره کرده و از پیروزی و عظمت افرادی که در مجالس و میدانهای جنگ هستند، سخن میگوید. او در نهایت، قدردانی خود را از بزرگان و یارانش بیان میکند و از نعمتها و آرامشهایی که از آنها به دست آورده، صحبت میکند.
هوش مصنوعی: به شادی بپرداز و می نوش، زیرا باغ بهشت مانند شده است. در بهشت چیزی جز نوشیدن و شادمانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زمین به رنگ ارغوان و گلهای زیبا شبیه به بدخشان شده است و هوای محیط به خاطر عطر نرگس و نسرین همچون ملستان گشته است.
هوش مصنوعی: از باغ گل، گل به زیبایی دلبر میخندد و بلبل چون عاشق دلسوخته، بر او گریه میکند.
هوش مصنوعی: بنفشه زیبایی باغ را به وجود آورد و با رنگ یاقوتی خود، گلها را مزین کرد، همانطور که گوهر قرمز درخشان زینتبخش شاهان است.
هوش مصنوعی: چمن مانند پرهایی زیبا و رنگارنگ است و لالهها شبیه پرهای طوطی هستند. آسمان نیز همچون پشت یک پرنده باز است و چمن به مانند سینهای قوی و استوار جلوه میکند.
هوش مصنوعی: بهشت آراسته و زیبا در کنار حورالعین و می، بهشت واقعی نیست. بهشت حقیقی، باغی است که در آن می، در دستان حورالعین به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: در شب، وقتی به آسمان نگاه میکنی، میتوانی لاله و نسرین را ببینی و صبح در باغ، پر از ستارهها و زیباییهایی همچون زهره و پروین خواهد بود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در شب، این ستاره از تو به امانت گرفته شده است و در صبح، این شکوفه نیز به دنبال روشنایی و زندگی است.
هوش مصنوعی: در باغ، نرگس شکفته است و زیبایی چهره عاشق همچون زهره در میان اخترهای پروین، در جامی از ابریشم زرین جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و استحکام یک انگشتر میپردازد. آنچنان که انگشتر، شبیه به خاتمی زیبا ساخته شده و نگین آن به رنگ زرد و مشابه یاقوت است. این نگین بهقدری محکم به بدنه انگشتر وصل شده که با شش دندانه نقرهای به خوبی نگهداری میشود. این توصیف هم به زیبایی و هم به استحکام کار اشاره دارد.
هوش مصنوعی: چمن مانند دیبا و پارچهای زیبا است و در آن انواع گوناگونی از گلها رشد کردهاند، همچون اینکه در مجلس یک پادشاه، بازیگران چینی حضور دارند و فضایی شاداب و دلانگیز ایجاد میکنند.
هوش مصنوعی: گل یاس به دلیل زیبایی و خوشبوییاش از هر سالی بهتر و دلپذیرتر است. بلبل با شیرینیسازی و نغمهخوانی خود از ترس چشمهای بد، به این گل یاس احترام میگذارد و بر آن آواز میخواند.
هوش مصنوعی: از باد خرداد، گرد و غبار میوزد و به دست مینا (ظرفی برای نوشیدن) میآید؛ هر آن گرد و غباری که در ابرهای فروردین بود، اکنون به زمین میافتد و فرو شسته میشود.
هوش مصنوعی: همچون جامی از یاقوت، بر گلهای رنگینِ باغ بهار، هزاران آواز متفاوت و دلنشین در حال نواختن و خواندن است.
هوش مصنوعی: یکی در یاد شاه جستان سخن میگوید و دیگری در مدح میر شمسالدین میخواند.
هوش مصنوعی: یکی مانند چشمه، آب و زندگی را برای دوستان و خویشاوندان فراهم میکند، و دیگری مانند آتش، خصمان و دشمنان را میسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر با کسی همراستا و همدل باشی، زندگی و ارتباطت شیرین و خوشایند خواهد بود، اما اگر با کسی در تضاد باشی، آن ارتباط تلخ و زهرآگین میشود. آن لحظههای بین این دو حالت میتواند همچون نوری درخشنده باشد، و در نهایت، این میانهی ارتباطات میتواند مانند روشنایی ماه باشد که زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: شخصی مانند معتصم همیشه درخشان و مورد توجه است و در مجلسها حضور دارد، در حالی که فردی دیگر مانند افشین همیشه با افتخار و سربلندی در میدان نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: از این حکایت میتوان دریافت که انسانها به خاطر آموزش و آگاهی از دیگران، ممکن است نادان شوند یا برعکس، از کسی که در نظر دیگران ثروتمند است، میتواند به افلاس دچار شود. همچنین، شخصی که از غم و اندوه به شادی دست مییابد، میتواند با این تغییر، دیگری را دچار اندوه کند. به عبارت دیگر، حالات و شرایط انسانها به طور متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارد و تغییر احساسات و اوضاع ممکن است در دیگران هم اثر بگذارد.
هوش مصنوعی: در یک نبرد، فردی خود را به خطر میاندازد و به دشمنان میتازد، در حالی که در مجالس خوشی و جشن، فرد دیگری سعی دارد تا از چهره نیکوکاران غم و اندوه را بزداید و شادی را به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: از این مقام و منزلت به اندازهای بهرهمندم که مانند جان به عقل و جسم وابستهام. از این بادهی خوش مینوشم و به اندازهای رشد میکنم که مانند پادشاهی از انصاف و دانش و دین برخوردار هستم.
هوش مصنوعی: شخصی مانند شیر است که با سلاح خود مبارزه میکند و مثل خورشید با جام است. و کسی دیگر مانند آب در زمان محبت و مثل آتش در زمان دشمنی است.
هوش مصنوعی: آنها هم دوست همراه با ثروت هستند و هم دوست همراه با دانش. جهانی که از آنهاست، مانند آسمان است و زمین هم به قوانین آسمان پیروی میکند.
هوش مصنوعی: جنگجویان دشمن را در هرجایی به جان هم میاندازند و با شمشیرهای خود میکوشند تا از خاک و سنگ، بسترهای جنگ را بسازند.
هوش مصنوعی: در برابر پرچم آنها، پرچم قیصر پابرجا نمیماند، همانطور که در برابر وزش باد سرد در فصل پاییز، کدو (یقطین) نمیتواند از خود محافظت کند.
هوش مصنوعی: در یکجا، خالق هر دو (روح و جسم) را بافته است. در واقع، خداوند دل را از یک گل و تن را از یک خاک واحد آفریده است.
هوش مصنوعی: از نام و قدرت او، دشمنانش را ترساندند و به خاطر او، ابزارهای سلطنت و جنگ مانند پرچم، منبر، سکه، نیزه و خنجر را به کار گرفتند.
هوش مصنوعی: همه صحبتهای آنها باید مانند شاهین باهوش باشد؛ زیرا در زمان بخشش و سخاوت، شاهین به زر و سیم آنها توجه نمیکند.
هوش مصنوعی: در زمان به راه افتادن این جنگ، نام صاحب آصف به یاد میآید و در این نبرد، یاد سید صفین را بر سر زبانها میآورند.
هوش مصنوعی: اگر از روی معشوقشان سایهاش برود، شاید چون بر آن سایه تکیه کنی، زیبایی و طراوت نمایان شود؟
هوش مصنوعی: همیشه حکومت با بخشش و انصاف برقرار است و باغ خوشبختی با شمشیر و قدرت آنها حفاظت میشود.
هوش مصنوعی: من همیشه از دل خالص برای آنها دعا میکنم و بر دشمنانشان نفرین میفرستم.
هوش مصنوعی: از میان اینها کارهایم درست شده است، بخشش خوب است، زندگیام خوش است، در آرامشم و از حمایت و تسلط بر اوضاع بهرهمندم.
هوش مصنوعی: گاهی لذت و شادمانی میچشم، گاهی آرامش و سکون را حس میکنم، گاهی لباس و زینت میگیرم و گاهی هم به ثروت و پول میرسم.
هوش مصنوعی: از آنها نعمت و ثروت و احترام و جایگاه و زیبایی را به دست آوردم.
هوش مصنوعی: باید زمانی را به من اختصاص دهند تا نگاهی متفاوت به اوضاع بیندازم، و سپس ببینید که من چه کسی خواهم بود، مانند شاهنشاه قسطنطین.
هوش مصنوعی: بهار که باد در شاخههای نی میوزد، لالهها خوش رنگ و زیبا شکفته میشوند. و همچنین در فصل پاییز، وقتی باد میوزد، گلهای نسرین با رنگ و لعابی شبیه به دینار (سکههای طلا) میدرخشند.
هوش مصنوعی: شادی روی دوستانشان مانند باد در بهار است، در حالی که روی دشمنانشان به خاطر خواری و ذلت، شبیه باد در فصل پاییز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا ای ماه مشکینمو به پیش آر آن می مشکین
ملا کن ساغر و برنِهْ به دست عاشق مسکین
از آن رخشنده خرم که عشاق را شود زو کم
ز فکرت غم ز دیده نم ز بالا خم ز چهره چین
به رنگ چهره معشوق و اشک دیده عاشق
[...]
سزد گر سر فرازد ملک و شایدگر بنازد دین
که گیتی در مه آذر گرفت آیین فروردین
به ملک و دین همی نازند شاهان بلنداختر
که آمد شاه ملکافروز مهمان قوامالدین
کجا باشد ملک چونین سزد دستور او چونان
[...]
مرا هر دم همیگویی که برگو قطعه شیرین
به هر بیتی یکی بوسه بده پهلوی من بنشین
زهی بوسه زهی بوسه زهی حلوا و سنبوسه
برآرد شیر از سنگی که عاجز گشت از او میتین
تو بوسه عشق را دیدی مگر ای دل که پریدی
[...]
نسیم صبح کز بویش مشام جان شود مشکین
مگر هر شب گذر دارد بر آن گیسوی مشک آگین
اگر در باغ بخرامد سهی سرو سمن بویم
خلایق را گمان افتد که فردوسست و حورالعین
چو آن جادوی بیمارش که خون خوردن بود کارش
[...]
شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش و دین
چرا آن ترک کافر کیش غارت می کند چندین
در آن صف کو سپه رائد به قصد غارت دلها
دلی کآنجا نخواهه شد اسیر او زهی مسکین
چو دود آه خود با او رساندم سوخت چشمانش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.