بتی دارم به حسن از کافرستان کافرستانتر
زبان از لعل و لعل از شکّرستان شکّرستانتر
رخش چون مهر اما پارهای از مهر تابانتر
دو ابرو ماه عید اما ز ماه اندک نمایانتر
گذارش بر ره دلها فتد گر از قضا روزی
درآید مست ناز از رخشِ همت گرمجولانتر
به قصد عاشقان چون لاله گلگون کرد عارض را
گلستان جهان گردید از حسنش گلستانتر
چو بر من تافت عکس عارضش در عین بیتابی
شدم در دیدنش یک پیرهن زآیینه حیرانتر
ز جا برخاستم بگرفتم از شادی عنانش را
چو دیدم هست امروز آن بت از هر روز مستانتر
به مژگان برد دست غمزه و رو کرد بر جانم
که خونم را ز خون دیگران ریزد نمایانتر
شدم تسلیم تا آب شهادت نوشم از تیغش
پشیمان بود شد یکباره زین احسان پشیمانتر
فرو باریدم آب حسرت از چشمِ تر و گفتم
که هرگز من ندیدم از تو یاری سستپیمانتر
پس آنگه گفت شعری چند میخواهم بیان سازی
که گردم در تبسم اندکی از پسته خندانتر
مرا آمد به خاطر یک غزل در شأن حسن او
بگفتم بشنو ای رخسارت از خورشید تابانتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیباییهای محبوبش میگوید که او را به کافران و شکرستانها تشبیه میکند. محبوبش با صورت زیبا و چشمانش دلها را میرباید و به عشق و سرمستی دعوت میکند. شاعر تحت تأثیر زیبایی او احساساتی عمیق را تجربه میکند و به حالت حیرت و شگفتی در میآید. او از شوق و عشقش به محبوبش سخن میگوید و میخواهد شعری به یاد او بسراید، در حالی که همیشه محبوبش را با خورشید و زیباییهای خاصش مقایسه میکند.
هوش مصنوعی: من زیباییای دارم که از دیاری که به آن کافرستان میگویند، به مراتب زیباتر است. زبانی که از لعل سرختر است و لعل هم از شکر شیرینتر.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند خورشید است، اما درخشش او از خود خورشید نیز بیشتر است. ابروهایش شبیه به ماه روز عید هستند، اما از ماه هم اندکی کمتر قابل مشاهدهاند.
هوش مصنوعی: اگر روزی اتفاقی بر دلها بگذرد و چهرهی دلبرانه و دلنشینی از او ببینیم، او بهقدری جذاب و درخشان است که توجه تمامی دلها را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: عاشقان به مانند گل لاله، با عشق و محبت چهره زیبا و سرخ خود را جلوهگر کردند، به طوری که زیبایی او باعث شد جهان به یک گلستان تبدیل شود و از نظر زیبایی، حتی بیشتر از یک گلستان باشد.
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهاش بر من تابید، در حالی که در شدت بیتابی بودم، در تماشای او مانند یک پیرهن از آینه بیشتر شگفتزده شدم.
هوش مصنوعی: از جایی که نشسته بودم بلند شدم و خودم را پر از شادی کردم، چون امروز آن معشوق را دیدم که از هر روز دیگر شادتر و سرمستتر است.
هوش مصنوعی: با چشمانش به من نگاهی انداخت و طوری رفتار کرد که گویی میخواهد روح و جانم را برباید و بگوید که نگویید من از درد دیگران زودتر و بیشتر میریزم.
هوش مصنوعی: من به خاطر نوشیدن آب شهادت تسلیم شدم و او از کرده خویش پشیمان شد. ناگهان، از این که به من احسان کرده بود، بیشتر از قبل پشیمان گردید.
هوش مصنوعی: چشمهای ترم پر از آبی از حسرت است و به خودم میگویم که هرگز چنین یاری که ناامن و بیوفا باشد، ندیدهام.
هوش مصنوعی: سپس گفت چندین شعر میخواهم به زبان بیاورم تا اندکی از تبسم پستهای خندانتر شوم.
هوش مصنوعی: به خاطر یک غزل درباره زیبایی او، به او گفتم: «ای چهرهات، از خورشید درخشانتر است، پس بشنو.»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمهرخامشی شد خرده رازم پریشانتر
که زخم صبح گشت ازبخیه انجم نمایانتر
نه از گل نکهتی بردم نه زخمی خوردم ازخاری
نسیمی زین چمن نگذشت ازمن دامن افشانتر
درآغوش گلم ازغنچه خسبان برون در
[...]
دلم تابان مهر اوست یا رب باد تابان تر
بصر حیران حسن اوست یا رب باد حیرانتر
فروزان از جمال دوست شد چشم خدا بینم
خدایا دم بدم سازش بلطف خود فروزانتر
مرا گیرد ز من هر دم دگر با خویشتن آرد
[...]
ندیدم چون تو شوخ از سرکشی برگشتهمژگانتر
ندیدم از تو آشوب جهانی نامسلمانتر
ز بهر آنکه ریزی بر زمین خون اسیران را
شوی از چشم مست خویشتن هر روز مستانتر
خرام از قد و قد از ناز و ناز از جلوه زیباتر
[...]
ز زلف بیقرار یار دارم دل پریشانتر
ز مار زخم دارم بر خود از اندوه پیچانتر
به بخت خود به روز خود به حال خود به کار خود
بسی نالانتر از رعدم بسی از ابر گریانتر
به هرسو کآورم رخ بینم از بس پیلرفتاری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.