دلم از غصه هجران تو اندر شورست
ذوق جان دارد و خوش در طلب مسرورست
تو حبیبی و یقین با دل و جان نزدیکی
آن رقیبست که از جمله دلها دورست
عاشق تست، اگر خسرو، اگر شیرینست
بنده تست، اگر سنجر، اگر فغفورست
عشق نزدیک تر از ماست بما، می داند
این حدیثیست که در هر دو جهان مشهورست
من اگر مستم، اگر نعره زنم، باکی نیست
عشقم اندر نظر و موسی جان بر طورست
دو جهان نور شد و نور شدم سر تا پا
هرکه خود نور شود هر دو جهانش نورست
نظری از تو اگر بر دل قاسم آید
قاسم سوخته هم ناظر و هم منظورست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عواطف عمیق عاشقانه است. شاعر از غم جدایی معشوق سخن میگوید و احساس شادی و شور و شوق در جستجوی او را ابراز میکند. او به نزدیکی عمیق خود با معشوق اشاره میکند و بر این باور است که عشق از هر چیز دیگری نزدیکتر است. در این شعر، عشق به عنوان نیروی نورانی معرفی میشود که جهان را روشن میکند و هر کس به درجاتی از نورانیت میرسد. در نهایت، شاعر تاکید میکند که اگر نگاهی از معشوق به دل او بیفتد، تمام وجودش به سمت او جلب خواهد شد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری تو پر از ناراحتی است، اما با این حال، شوق و اشتیاقی برای دیدارت دارم و در جستجوی تو خوشحالم.
هوش مصنوعی: تو محبوب من هستی و با تمام وجود به تو نزدیکم، اما رقیبی هست که دلها از او دورند.
هوش مصنوعی: عاشق توام، فرقی نمیکند که تو خسرو باشی یا شیرین. من بنده تو هستم، حالا هر کسی که بخواهد باشد، چه سنجر باشد، چه فغفور.
هوش مصنوعی: عشق به ما بسیار نزدیکتر از خود ماست و این موضوع در هر دو جهان معروف است.
هوش مصنوعی: اگر مست هستم و فریاد میزنم، نگران نباشید؛ عشق من در نظر و روح من مثل موسی در کنار طور است.
هوش مصنوعی: جهان مملو از روشنایی شد و من نیز به طور کامل روشن شدم. هر کسی که خود را روشن کند، هر دو جهان برای او پر از نور خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر نگاهی از تو بر دل قاسم بیفتد، قاسم که سوخته است، هم ناظر است و هم مقصود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریاری ، که بدو رایت دین منصورست
عالم علم و کرم از دل او معمورست
تا مشقت ره طاعت نبرد هرگز گفت
که ز آمد شد خدمت عصبم رنجورست
چون چنان شد که به هر گام دوره بنشیند
گر به خدمت نرسد در دو جهان معذورست
همه جور من از این کهنه دو صندوق تهیست
[...]
نسخه عشق تو بر رق دلم مسطورست
وصف روی توبگویم که مرا دستورست
گرنویسم پراز اسرار کتابی گردد
آنچه بر رق دل (من) مسطورست
همه آفاق بریدم بمثالی فرمان
[...]
من اگر توبه شکستم کرمش موفورست
پیش دریای کرم توبه من محصورست
جرم بخشیدن و الطاف نمودن کرمست
چه توان گفت؟ که این واعظ ما مغرورست
یا از یار جدا نیست، چه شاید گفتن؟
[...]
شکوه از گردش گردون ز بصیرت دورست
گوی چوگان قضا در حرکت مجبورست
ساخت هر زخم تو لب تشنه زخم دگرم
آب تیغ تو هم ای کان ملاحت شورست!
خصم بیجا به زبردستی خود می نازد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.