تا مشقت ره طاعت نبرد هرگز گفت
که ز آمد شد خدمت عصبم رنجورست
چون چنان شد که به هر گام دوره بنشیند
گر به خدمت نرسد در دو جهان معذورست
همه جور من از این کهنه دو صندوق تهیست
که به پریش گمان همه کس مغرورست
خانه چون خانهٔ بوبکر ربابیست ولیک
اندرو هیچ طرب نیست که بیطنبورست
ای دریغا که برون رفت بدر عمر و هنوز
در و دیوار تمنی همه نامعمورست
حال او دور مشو با کرم خویش بگو
تات گوید که چنینها ز مروت دورست
صلت و بخشش و مرسوم و مواجب بگذار
آخر ار مزد نباشد کم اگر مزدورست
عید بگذشت و عروسی شد و سور آمده گیر
زانکه کابین شود آن را خلفی مقدورست
دانم این قطعه چو برخواند خواهد گفتن
تا چنین عید و عروسی است چه جای سورست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به طور کلی اشاره به دشواریهای زندگی و خدمت به دیگران دارد. شاعر از رنج و زحمات خود در مسیر طاعت و خدمت میگوید و بر بیفایده بودن چنین تلاشهایی تأکید میکند. او اشاره میکند که خانهاش خالی از شادی و سرور است، و با وجود تلاشها و امیدها، هنوز نتیجهای حاصل نشده است. او به این نکته میپردازد که در زمان عید و شادی، باید از مشکلات و غمها فاصله گرفت و به عشق و دوستی پرداخت. در نهایت، شاعر به اندازهگیری و ارزش دادن به عشق و روابط انسانی فرامیخواند و بیان میکند که در شرایط نامناسب، آنچه مهم است، محبت و دوستی است، نه فقط دیدگاه مادی و دنیوی.
هوش مصنوعی: هرگز نگفت که وقتی در راه عبادت و خدمت دچار زحمت میشود، از این راه برنمیگردم و به خاطر سختیها ترک خدمت نمیکنم.
هوش مصنوعی: به محض اینکه به هر قدم در جایی قرار بگیرد، اگر نتواند به خدمت برسد، در دو جهان مجاز است و معذور.
هوش مصنوعی: همه چیز من از این دو صندوق قدیمی خالی است که دیگران به خاطر ظاهرش به اشتباه فکر میکنند که پر از ارزش است.
هوش مصنوعی: خانه مانند خانهٔ بوبکر ربابی است، اما در آن هیچ شادی و سرور نیست چون تار و تنبور در آن نیست.
هوش مصنوعی: ای کاش که عمرم به پایان رسید، ولی هنوز آرزوها و آرمانهای من برآورده نشده و بیثمر ماندهاند.
هوش مصنوعی: احوال او را فراموش نکن و با نیکی برخورد کن تا او نیز به تو بگوید که این رفتارها از اصالت و بزرگواری دور است.
هوش مصنوعی: اگر پاداشی وجود نداشته باشد، باز هم باید صلح و بخشش و عادتها و حقوق را رعایت کرد، زیرا اگر کسی کارگر است، نباید انتظار کم بودن پاداشش را داشته باشد.
هوش مصنوعی: عید تمام شد و جشن عروسی برپا شد. از این فرصت استفاده کن، چون ممکن است روزی که قرار است به عنوان نفقه پرداخت شود، از دست برود.
هوش مصنوعی: میدانم وقتی این قطعه را بخوانند، خواهند گفت که در چنین روز و عروسی، چرا جشن و شادی برپا کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریاری ، که بدو رایت دین منصورست
عالم علم و کرم از دل او معمورست
ای خداوندی کز غایت احسان و سخا
ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست
جود و بخل از کف تو هر دو مخنث شدهاند
مگرش طبع سقنقور و دم کافورست
بنده را خدمت پیوستهٔ ده ساله مگیر
[...]
نسخه عشق تو بر رق دلم مسطورست
وصف روی توبگویم که مرا دستورست
گرنویسم پراز اسرار کتابی گردد
آنچه بر رق دل (من) مسطورست
همه آفاق بریدم بمثالی فرمان
[...]
دلم از غصه هجران تو اندر شورست
ذوق جان دارد و خوش در طلب مسرورست
تو حبیبی و یقین با دل و جان نزدیکی
آن رقیبست که از جمله دلها دورست
عاشق تست، اگر خسرو، اگر شیرینست
[...]
شکوه از گردش گردون ز بصیرت دورست
گوی چوگان قضا در حرکت مجبورست
ساخت هر زخم تو لب تشنه زخم دگرم
آب تیغ تو هم ای کان ملاحت شورست!
خصم بیجا به زبردستی خود می نازد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.