گنجور

 
قاسم انوار

یک سخن از قول اخوان الصفاست:

سر بکوب آنرا که سرش نیست راست

یک حدیث از قصه اسرار تو

عاشقی نشنید کز جان برنخاست

هرگز از عشق تو نشکیبد دلم

جان ما مس است و عشقست کیمیاست

گر تو گویی جان فدا کن بهر من

ای دل و جان، صد هزارت جان فداست

گفته ای: کان یار آمد از سفر

تا قیامت از دل و جان مرحباست

بر امید وصل، از بیم فراق

شب همه شب تا سحرگه ربناست

قاسم از روی و ریا بگذشته است

کار عاشق برتر از روی و ریاست