گنجور

 
قاسم انوار

ای عشق دل فروز، که شاه مظفری

دل را نگاه دار، که سلطان کشوری

گر گویمت که: مرشد راهی، عجب مدار

ما راه می رویم و درین ره تو رهبری

جانرا بکف نهاده و خوش کف زنان و مست

این راه می رویم بوصف قلندری

در راه عشق رسم تکلف ز راه نیست

محکوم عشق گردی، اگر خود غضنفری

گر یار گویدت که: دل و جان و سر بباز

تسلیم راه باش و مکن فکر سرسری

ما بنده توایم، بهر جایگه که هست

وز شان تست قاعده بنده پروری

باری، ز روی لطف نظر کن بقاسمی

ای آفتاب روی ترا ماه مشتری

 
 
 
فرخی سیستانی

ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری

تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری

این روز و شب گریستن زاروار چیست

نه چون منی غریب و غم عشق برسری

بر حال من گری که بباید گریستن

[...]

منوچهری

برگ گل سپید به مانند عبقری

برگ گل دو رنگ به کردار جعفری

برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری

چون روی دلربای من، آن ماه سعتری

قطران تبریزی

پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری

کافور بر گرفت ز که باد عنبری

از گل زمین شده چو تذروان هندوی

وز ابر آسمان چو پلنگان بربری

از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان

[...]

مسعود سعد سلمان

ای فال گیر کودک فالم ز روی تو

با روشنایی مه و با سعد مشتری

هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور

پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری

دارند صورت پری اندر بلور و تو

[...]

ابوالفرج رونی

ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری

ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری

در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان

بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری

اقبال را به همت بهتر طلیعه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه