می کشد آن حبیب فرزانه
چشم را سرمه، زلف را شانه
می رود در فضای ملک وجود
«اینما کان » و «حیث ما کانه »
مست و طناز و سرفراز و ملیح
هر کرا دید داد پیمانه
گر نه از جام اوست مستی جان
چیست این نعرهای مستانه؟
زاهدان را صوامع و تسبیح
عاشقان را شراب و می خانه
بهوای تو دایم این دل مست
گاه شمعست و گاه پروانه
قوت هرکس بقدر همت اوست
طفل را شیر و مرغ را دانه
سخن از دوست گو، ز غیر مگوی
بگذر از قصهای افسانه
گر نقاب از جمال بردارد
قاسمی جان دهد بشکرانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و جذبهی محبوبی است که دل را در تسخیر خود دارد. شاعر به زیبایی و دلپذیری محبوب اشاره میکند و میگوید که او همچون سرمهای بر چشمها و شانهای بر زلفهاست. محبوب به هرجا که برود، عشق و مستی را به همراه دارد و این احساس را به دیگران نیز منتقل میکند. زاهدان به عبادت و تسبیح میپردازند، ولی عاشقان از شراب و میخانه لذت میبرند. دل شاعر همچون شمع و پروانه به سوی محبوب کشیده میشود و در نهایت عشق او را بالاترین ارزش و قوت میداند و میگوید که باید در مورد دوست سخن گفت و از داستانهای بیاساس دوری جست. اگر محبوب از نقاب خود کنار برود، جان انسان نیز شکرگزار خواهد بود.
هوش مصنوعی: دوست باهوش و نازنینم، چشمانش به مانند سرمهکشیده شده و موهایش را به زیبایی شانه میزند.
هوش مصنوعی: این که در هر نقطه و هر جا که باشد، در دنیای وجود جاری و ساری است.
هوش مصنوعی: هر کسی را که دیدم، خوشحال و زیرک و باوقار و زیبا بود، در دلش عشق و شوق بود و پیمانهای از شراب به او دادم.
هوش مصنوعی: اگر شری از آن جام نیست، پس این سر و صدای مستانه به چه معناست؟
هوش مصنوعی: زاهدان در مکانهای عبادت و با تسبیح به خدا مشغولند، اما عاشقان دلشان به شراب و میخانه گره خورده است.
هوش مصنوعی: این دل همیشه به یاد توست و در عشق تو گاهی مانند شمعی که در حضور پروانه میسوزد، و گاهی همچون پروانهای است که دور شمع پرواز میکند.
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی هر فرد بستگی به تلاش و همت او دارد؛ کودک برای رشد به شیر نیاز دارد و پرنده به دانه.
هوش مصنوعی: از دوست صحبت کن و به دیگران نپرداز، از داستانهای افسانهای هم بگذر.
هوش مصنوعی: اگر کسی پردهپوشی از زیباییاش بردارد، جان میدهد از شکر و قدردانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون ببیند ز خره دانگانه
جمله دارد فدای او خانه
گرنهای هرزه گرد و دیوانه
تاکی این ترهات و افسانه
اشترانش ز مرز بیگانه
میکشیدند نو به نو دانه
صورتت در جهات شش گانه
آشکارا یکی نهان خانه
روشنی از خوراست نه از خانه
در تنت جان بود ز جانانه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.