مقررست و معین بحجت و برهان
که: غیر دوست کسی نیست در مکین و مکان
هزار بار بگفتم، هزار بار هزار
که: قدر خود بشناس، ای خلاصه دوران
نخست منزلت «الله » گوی و خوش می باش
بگو به منزل ثانی که: «علم القرآن »
بجان دوست، که یک قصه را مسلم دار
محمدست امین و خداست دار امان
بدان ز مشرب عرفان حیات مگو جان یابی
که عین آب حیاتست مشرب عرفان
دگر ز عقل حکایت مگو در این مجلس
هزار عقل بیک جو بمجلس مستان
بیا بگوش دل عاشقانه خوش بشنو:
که شوق و شورش عشقست در زمین و زمان
بقدر عشق بود جاه، هر کجا باشد
چه جای حشمت جمشید و ملکت خاقان؟
بآشکار و نهان قاسمی گوید
که: عشق دوست بورزید آشکار و نهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره اهمیت عشق و دوستی نوشته شده است. شاعر بر این باور است که هیچ کس جز دوست در جهان حقیقی وجود ندارد و باید قدر خود را بشناسیم. او به مقام و منزلت خدا اشاره میکند و از علم قرآن به عنوان منبعی مهم یاد میکند. همچنین، عشق را بالاتر از هر چیزی میداند و بر اهمیت شنیدن صدای دل و شوق عاشقانه تأکید میورزد. در نهایت، شاعر یکسان بودن عشق را در تمامی مکانها و زمانها بیان میکند و توصیه میکند که عشق به دوست باید هم آشکار و هم پنهان باشد.
هوش مصنوعی: تعیین شده و مشخص است که در هیچ جا و مکانی غیر از دوست، هیچ کس وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من بارها به تو گفتهام که خودت را بشناس و ارزش خود را درک کن، ای کسی که نماد تمام دورانها هستی.
هوش مصنوعی: اولین گام را با ذکر نام خدا و خوشحالی آغاز کن و سپس به مرحله دوم برو و بگو که علم قرآن را در نظر داشته باش.
هوش مصنوعی: به جان دوست قسم، که یک داستان را میتوان به محمد واگذار کرد، اما او بهعنوان امانتدار، مورد اعتماد خداست.
هوش مصنوعی: در مورد مشرب عرفان بگو که نمیتوانی زندگی واقعی را پیدا کنی، زیرا خود عرفان مانند آب حیات است.
هوش مصنوعی: دیگر از عقل و خرد سخن نگو، زیرا در این محفل هزاران عقل و فهم وجود دارد که در جوی مستی و شادی غوطهورند.
هوش مصنوعی: بیا و با دل عاشقانهات به این صدای خوش گوش کن: که عشق در همه جا و در هر زمانی پر از شوق و هیجان است.
هوش مصنوعی: عشق ارزش و مقام انسان را تعیین میکند و اهمیتی ندارد که در کجا قرار دارد؛ چه فرقی دارد اگر به جلال و شکوه جمشید یا سلطنت خاقان برسد؟
هوش مصنوعی: قاسمی میگوید که باید عشق به دوست را هم به صورت علنی نشان دهید و هم به طور پنهانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانگری و بزرگی و کام دل بجهان
نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان
یمین دولت کایام ازو شود میمون
امین ملت کایمان ازو شود تابان
همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست
[...]
بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان
نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک
امین ملت محمود پادشاه جهان
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
[...]
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
[...]
اگر نجست زمانه بلای خلق جهان
چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان
اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین
چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان
اگر نگشت دل من تنور آتش عشق
[...]
شب دراز و ره دور و غربت و احزان
چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان
بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار
دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان
مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.