گنجور

 
قاسم انوار

«کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بیان؟

یعنی: اوصاف کمال تو ندارد پایان

جلوه حسن ترا غایت و پایانی نیست

هر زمان صورت دیگر شود از پرده عیان

خیره گشتند درین طلعت و حیران ماندند

در تماشاگه عین تو، عیون اعیان

«الله الله » ازان منطق موزون لطیف!

«الله الله » ازان لطف معانی و بیان!

باده یک، جام یکی، شیوه هریک نوعی

مگر این مشکل ما کشف کند پیر مغان

سید ملک ابد، واقف اسرار ازل

کیست درملک و ملک؟ حضرت انسان، انسان

طالب راه خدا کیست درین بحر عمیق؟

آنکه معطوف کند جانب مقصود عنان

تا سبک روح شوم، تازه حیاتی یابم

هله! ای ساقی جانها،بده آن رطل گران

قاسم، از عین یقین گوهر خود را بشناس

عارف سر قدم، منبع عین عرفان

 
 
 
فرخی سیستانی

نتوان کردازین بیش صبوری نتوان

کار از آن شد که توان داشتن این راز نهان

با چنین حال زمن صبرو نهان کردن راز

همچنان باشد کز ریگ روان آب روان

تو ندانی که مراکارد گذشته ست ز گوشت

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

دوش تا روز فراخ آن صنم تنگ دهان

رخ چون لاله همی داشت ز می لاله ستان

رخ او لاله ستان بود و سر زلفک او

زنگیان داشت ستان خفته بر آن لاله ستان

گاه پیوسته همی گفت غزلهای سبک

[...]

منوچهری

گذری گیر از آن پس به سوی لاله‌ستان

طوطیان بین همه منقار به پرخفته ستان

هریکی همچو یکی جام دروغالیه‌دان

بالش غالیه دانش را میلی به میان

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

گل چو بشکفت زمین گشت پر از آب روان

بگل و آب روان تازه بود جان جهان

هرکجا چشم زنی هست زمین نرگس زار

هرکجا پای نهی هست زمین لاله ستان

سبزه را باد پر از عنبر کرده است کنار

[...]

امیر معزی

عید باکوکبهٔ خویش درآمد به جهان

وز جهان با سپه خویش برون شد رمضان

نوبت باده و چنگ طرب‌انگیز رسید

نوبت شربت و طبل سَحَر آمد به کران

کرد باید طرب آغاز که در نوبت عید

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه