ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان
بیا با عربده در بزم مستان
ز جام حسن خود صد باده خورده
وزان زلفین مشکینش پریشان
پیاله برکف و تسبیح همراه
می و تسبیح در یک دور گردان
من از می و مست و زاهد مست تسبیح
بسی راهست از واجب با مکان
مرا گویند: سامانی طلب کن
من از سر فارغم، چه جای سامان؟
اگر چشمت شود روشن ببینی
بسی راه از خدا خوان تا خدا دان
خدا خوان گر خدا دان شد بتحقیق
بموری داد حق ملک سلیمان
بجان و دل شود تسلیم این راه
اگر بوذر ببیند نور سلمان
غنی شد قاسمی، آخر سبب چیست؟
گدایی کردن از کوی کریمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟
چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندر دهان مرگ دندان
ملک آن یادگار آل دارا
ملک آن قطب دور آل سامان
اگر بیند بگاه کینش ابلیس
ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان
بپای لشکرش ناهید و هرمز
[...]
بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
یکی گوئی که از کافور گوییست
یک گوئی که هست از مشگ چوگان
چه چیزست آن خط مشکین و آن لب
[...]
ز من معزول شد سلطان شیطان
ندارم نیز شیطان را به سلطان
سرم زیرش ندارم، مر مرا چه
اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟
همی دانم که گر فربه شود سگ
[...]
پس آنگه تازیانه زدش چندان
ابر پشت و سرین و سینه و ران
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.