جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان
جانم ز دست غم بیکی جرعه واستان
سر در گمست کار جهان، ساقیا، بیا
بر بانگ ارغنون بده آن جام ارغنوان
عالم چو بحر دان و بنی نوع آدمی
مرغاویان عشق درین بحر بی کران
یادت حیات داد دلم را و تازه کرد
مانند سرو در چمن و گل ببوستان
گر قصد خون ما کند آن ماه دل فروز
در پیش تیغ دوست رویم آستین فشان
بر عارض تو زلف پریشان کن، ای صنم
یک کام ما برآر، اگر سود، اگر زیان
کژمژ مرو و بتهمت مستی، که در طریق
ما را نشانهاست از آن شاه بی نشان
رویت چو خوب نیست حذر کن ز آینه
هان! تا خجل نباشی در روز امتحان
«یا غایة الامانی قلبی لدیکم »
قاسم ببوی مهر تو زنده است در جهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.