ای نور دل و دیده وای زبده اعیان
باری گذری کن بسر چشمه حیوان
او آب حیاتست، ازو چاره نباشد
او قبله جانست، ازو روی مگردان
میل تو بمستیست، زهی لذت مستی!
چشمان تو مستند، خوشا حالت مستان!
تا روی تو دیدم ز سر شوق و مودت
تا عرش رسانید دلم قهقه جان
عشق تو خمارست و لبت ساقی جانها
زلفت شب قدرست و رخت شمع شبستان
با عقل مگویید حکایت ز فراغت
از عشق مپرسید حدیث سر و سامان
مشغولی هر دل بهوایی و ولایی
در حسن جهانگیر تو قاسم شده حیران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذبه معشوق اشاره میکند و از آن به عنوان نور دل و چشم یاد میکند. او معشوق را آب حیات و قبله جان میداند و از شوق و مستی ناشی از عشق او صحبت میکند. شاعر توصیفاتی از چشمان معشوق و اثراتی که بر قلب و جانش میگذارد، دارد و به نوعی پیوند عمیق و عاطفی خود را با معشوق بیان میکند. در نهایت، او به حیرت و شگفتی خود در مقابل زیباییها و جذابیتهای معشوق میپردازد و اشاره میکند که هر دلی در عشق او مشغول و گرفتار است.
هوش مصنوعی: ای روشنایی دل و چشم، ای بهترین و برتر از دیگران، لطفا برای لحظاتی به کنار چشمه حیات بیایید.
هوش مصنوعی: او موجب حیات و زندگی است و نمیتوان به سراغ دیگری رفت. او قطب و مرجع دل و جان است، پس نباید از او روی برگرداند.
هوش مصنوعی: تمایل تو به دلنشینی است، و چه لذتی دارد این حال خوش! چشمان تو به حالت مستی است، خوشا به حال تو مستان!
هوش مصنوعی: وقتی که چهره تو را دیدم، به خاطر شوق و محبت، دلم به اوج و بلندی رسید و مانند قهقه زندگیام پر از شادی شد.
هوش مصنوعی: عشق تو مستی و سرخوشی را به همراه دارد و لب های تو مانند ساقی جان بخش، روح را تازه میکنند. زلفهای تو به مانند شب قدر جادویی و پرستارهاند و صورتت همچون شمعی در شبستان، روشنیبخش و دلنواز است.
هوش مصنوعی: عقل را در مورد عشق و بیخیالی از آن چیزی نپرسید، زیرا کیفیت عشق و آرامش حاصل از آن، داستانی جداگانه و پیچیده دارد.
هوش مصنوعی: هر دل به دلیلی سرگرم و شگفتزده است و در زیباییهای دنیای تو، قاسم، به شگفتی و حیرت افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این گنبد گردان که برآورد بدین سان
…ـان
ای منظره و کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان
تاچون ز در باغ درآید مه نیسان
از دیدن او تازه شود روی بساتین
این گنبد پیروزهٔ بیروزن گردان
چون است چو بستان گه و گاهی چو بیابان؟
من خانه نه دیدم نه شنیدم به جز این نیز
یک نیمه بیابان و دگر نیمه گلستان
ناگاه گلستانش پدید آرد گلها
[...]
المنه لله که خورشید خراسان
از برج شرف گشت دگر باره درخشان
المنه لله که آراست دگر بار
دیوان خراسان بسزاوار خراسان
المنه الله که از کشتی عصمت
[...]
آن غیرت یزدان نگر و قدرت یزدان
از قدرت یزدان چه عجب غیرت چندان
هرگز نرسد کس بسر قدرت ایزد
هرگز نرسد کس بسر غیرت یزدان
گه کوه و بیابان کند از باغ و بساتین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.