نه تنها من خراب و مست یارم
همه مستند در دار و دیارم
از اول کار دل هم عاشقی بود
بآخر عاشقی شد کار و بارم
برو زاهد، مگو از حور و جنت
که من این قصها در سر ندارم
شرابی ده بنقد، ای ساقی جان
که من خود از می دوشین خمارم
کرامتها که کردی با دل ریش
من از بخت خود این باور ندارم
حضور حضرتت ارزانیم دار
که من غایب شدن طاقت ندارم
برآوردم چله آن چلچله بود
بعشقت چله ای دیگر برآرم
همه بد کرده ام، از بد چه گویم؟
که من از کرده خود شرمسارم
بیا، ساقی، بده جامی بقاسم
غریبم، عاشقم، زارم، نزارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اگر نالم اگر عذر آرم
پنبه در گوش کند دلدارم
هر جفایی که کند می رسدش
هر جفایی که کند بردارم
گر مرا او به عدم انگارد
[...]
گاه گویی که من آن گلزارم
که دهد بر گل عرفان خارم
می زنم گام و ندارم خبری
من درین دایره چون پرگارم
بس که چون سایه نشستم بر خاک
گشت یکسان به زمین، رفتارم
طرح صد خانه خرابی در کف
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.