خواجه مستست، ببین در سر و در دستارش
لطف فرما و زمانی ز کرم باز آرش
بر سر کوی تو هر کس که رسد مست شود
گویی از باده سرشتند در و دیوارش
پیش رویت ز خجالت ننماید خورشید
پرتو روی تو چون می شکند بازارش
ای دل، ای دل، تو بهر کس که رسی در ره عشق
چون درو معرفتی نیست، عدم پندارش
گر مغی در ره حق دعوی اسلام کند
نکنی باور ازو، تا نبری زنارش
هر کرا نور یقین نیست عجب مرده دلیست!
عشق می گوید و من می شنوم گفتارش
گر سخن تند کند راهروی در ره عشق
چون ز مستان خرابست، مسلم دارش
عاشقان را همه درد از تو و درمان از تو
هر که بیمار تو شد هم تو کنی تیمارش
قاسمی، گفته مردم همگی روی و ریاست
رهرو آنست که پاکیزه بود کردارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حالت مستی عاشقانه است. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که همه کسانی که به کوی عشق او میرسند، تحت تأثیر جاذبهاش مست میشوند. خورشید نیز از درخشانی چهرهاش خجالت میکشد. شاعر به دل خود خطاب میکند و میگوید که در محبت، اگر کسی را نشناختید، بر اساس ظواهر قضاوت نکنید. اگر کسی در عشق نداند یا ثابت قدم نباشد، قلبش مرده است. عشق دلیلی برای درمان و درد است، و هر عاشق بیمار، به همان معشوق نیاز دارد. در نهایت، اشاره میشود که انسانها باید پاکی و خلوص در کردارشان را در عشق نشان دهند.
هوش مصنوعی: خواجه حال خوشی دارد، ببین لطف او را در ظاهرش و در کلاهی که بر سر دارد. کمی از لطف و محبت خود به او باز گردان و او را در این حالت نگهدار.
هوش مصنوعی: هر کسی که به کوچه و خیابان تو میرسد، چنان مسحور و شیدا میشود که گویی از شراب آفریده شدهاند، حتی دیوارها و درها نیز این حالت را دارند.
هوش مصنوعی: خورشید از شرم نمیتواند خود را نشان دهد چون در برابر زیبایی تو، نورش کمتر به چشم میآید و اعتبارش کم میشود.
هوش مصنوعی: ای دل، تو برای هر کسی که در مسیر عشق به آنها میرسی، اگر در آنها شناختی نمیبینی، نباید او را وجودی واقعی تصور کنی.
هوش مصنوعی: اگر کسی در مسیر حق ادعای اسلام کند، به او باور نکن و گول نخور، مگر اینکه از او دلیل و مدرکی قوی داشته باشی.
هوش مصنوعی: هر کس که به یقین روشن نرسیده، حیرتانگیز است که چقدر دل بزدل و مردهای دارد! عشق در سخن خودش چیزی را میگوید و من به خوبی صدایش را میشنوم.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشق کسی با لحن تند و تیزی صحبت کند، بدان که او مانند مستان در حال سرگشتگی و گیجی است و نمیتواند درست بیندیشد.
هوش مصنوعی: عاشقان تنها رنج و دردشان از تو ناشی میشود و در عین حال، درمان و نجاتشان هم به تو وابسته است. هر کسی که به عشق تو دچار بیماری شد، تو خود به درمان او میپردازی.
هوش مصنوعی: بنا بر گفتهها، مردم بر این باورند که کسی که پاکدامن و درستکار باشد، شایستگی رهبری و ریاست را دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو را پای بگل می رود از رفتارش
واب شیرین ز عقیق لب شکربارش
راهب دیر که خورشید پرستش خوانند
نیست جز حلقه ی گیسوی بتم زنارش
هرکرا عقل درین راه مربّی باشد
[...]
گرچه جان می دهم از آرزوی دیدارش
جان نو داد بمن صورت معنی دارش
بنگر آن دایره روی و برو نقطه خال
دست تقدیر بصد لطف زده پرگارش
بوستانیست که قدر شکر و گل بشکست
[...]
فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش
گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند
خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل
[...]
گردش جام که زد صنع ازل پرگارش
سرنپیچد ز خط این دایره زنگارش
سر ما و در میخانه ای که از رفعت قدر
سایه بر بام فلک می فکند دیوارش
نیست وجه من مخمور جز این دلق کهن
[...]
بس که آمیخته ناز بود رفتارش
باشد ایمن ز چکیدن عرق رخسارش
گو بیا سیر رخ و زلف و بنا گوشش کن
هرکه دین و دل و طاقت نبود درکارش
می کند نامه سربسته لب قاصد را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.