گنجور

 
قاسم انوار

از لب لعل توام کار بکامست امروز

فلکم بنده و خورشید غلامست امروز

هر که قانون شفای دل خود میطلبد

از اشارات منش کار بکامست امروز

خسرو مصر جهان شاهد یوسف روییست

که مهش بنده و خورشید بدامست امروز

مجلس عشق نهاده است و می اندر داده

سخن عقل درین بزم حرامست امروز

پیش ازین حالت دل مستی و هشیاری بود

از می ساقی جان مست مدامست امروز

یار چون شد متکلم، تو رها کن کلمات

خام ریشی و حکایات تو خامست امروز

قاسمی، فاش مکن قصه اسرار ازل

سر نگه دار، که غوغای عوامست امروز

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجوی کرمانی

روز عیش و طرب و عید صیامست امروز

کام دل حاصل و ایام بکامست امروز

گو عروس فلکی رخ منمای از مشرق

که مرا دیدن آن ماه تمامست امروز

خون عشّاق اگر چند حلالست ولیک

[...]

حاجب شیرازی

روز جشن جم و هان نوبت جامست امروز

جام ده جام که هر کار بکامست امروز

گل چو شاه است و غلامان سرا، سرو، و سمن

ساز، زد صیحه چو چاووش سلامست امروز

آنکه یک عمر بدی معتکف اندر مسجد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه