گنجور

 
حاجب شیرازی

روز جشن جم و هان نوبت جامست امروز

جام ده جام که هر کار بکامست امروز

گل چو شاه است و غلامان سرا، سرو، و سمن

ساز، زد صیحه چو چاووش سلامست امروز

آنکه یک عمر بدی معتکف اندر مسجد

پیکرش بر در میخانه مقامست امروز

بلبل از شوق گل امروز بود نغمه سرا

کار عشاق همانا به نظامست امروز

فتوی پیر مغان است که در مذهب ما

می حلال است ریا محض حرامست امروز

خال مشگین تو در زلف دلم کرده اسیر

مرغی اندر طمع دانه به دامست امروز

گفتم از روز قیامت خبری هست تو را

قد، بر افراخت که هان روز قیامست امروز

در خرابات که سر منزل قلاشان است

مسکن واعظ و مأوای امامست امروز

باده خور زانکه بود شحنه چنان مست که باز

مست و هشیار نداند که کدامست امروز

مدعی را مچشان باده معنی «حاجب »

بله پخته کجا در زر خامست امروز